کتاب دعای دریا نوشته خالد حسینی، روایتگر داستانی مختصر و ویران کننده از زبان پدری است که پسرش را با قایق از سوریه خارج کرده است. این پدر در واگویه های خود مدام دعا می کند که آب های وسیع دریا، فرزندش را ایمن نگه دارند.
آلان کردی، پسر بچه سه ساله پناهجوی سوری هنگام تلاش برای رسیدن به ساحل امن اروپا در سال 2015 در دریای مدیترانه غرق شد. یک سال پس از مرگ آلان، 4176 پناهجوی دیگر در همان سفر دشوار طعمه مرگ یا ناپدید شدند.
خالد حسینی (Khaled Hosseini) پس از دیدن عکس های منتشر شده از «آیلان کردی» تصمیم به نگارش این داستان گرفته است. او همچنین به زندگی این کودک سوری در شهر حمص و پیش از جنگ و مهاجرت نیز می پردازد و نشان می دهد شهری که روزگاری خانه نام داشت چگونه به یک منطقه جنگی مرگبار تبدیل شده است و کتاب دعای دریا (Sea prayer ) را به مناسبت سالگرد مرگ آلان به رشته تحریر درآورده است.
نویسنده برخلاف کتاب های گذشته اش که رمان بودند، این بار یک داستان کوتاه را در قالب شعر نو به مخاطبان هدیه می کند. در ترجمه این اثر تلاش شده تا قالب شعرگونه آن حفظ شود و متن فارسی کاملا مطابق با متن اصلی کتاب باشد.
خالد حسینی متولد کابل افغانستان است و در سال 1980 به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او نویسنده کتاب های پرفروش نیویورک تایمز همچون بادبادک باز، هزار خورشید تابان و کوهستان به طنین آمد است. حسینی همچنین نماینده حسن نیت آمریکا در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و بنیانگذار بنیاد خالد حسینی است که به عنوان یک مؤسسه غیرانتفاعی به مردم افعانستان کمک های بشر دوستانه ارائه می کند.
در ساحلی که مهتاب بر آن می تابد، پدری پسر به خواب رفته اش را در آغوش گرفته است و در انتظارند تا صبح طلوع کند و قایقی از راه برسد. او با پسرش از تابستان های بلند کودکی می گوید، و به خاطر می آورد خانه پدربزرگش را در سوریه، رقص درختان زیتون در باد، بع بع بز پدربزرگ و جرنگ جرنگ قابلمه های در حال پخت. و همین طور به خاطر می آورد، شهر شلوغ حمص را با کوچه های پر ازدحامش، مسجد و بازار بزرگش را در روزهایی که خبر از بمب های آسمانی نبود و مجبور به فرار نبودند. وقتی که خورشید طلوع کند، آن ها و اطرافیان شان همه اسباب شان را جمع می کنند و رهسپار سفری دریایی و پرمخاطره می شوند تا شاید خانه ای جدید بیابند.
در بخشی از کتاب دعای دریا می خوانید:
دعا کنم که وقتی خشکی ها از دیدرس خارج می شوند
و ما همچون سرگین مگس در آب های مواج پایین و بالا می شویم،
و خیلی آسان بلعیده می شویم،
خدا کشتی را به سلامت در میان دریا پیش براند.
چون تو،
تو ارزشمندترین محموله این دریا هستی، مروان،
ارزشمندترین باری که دریا به خود دیده است.
دعا می کنم که دریا این را بداند.
انشاءالله