کتاب «خاطراتی از امام زمان (عج)» نوشته دکتر عبدالحسین فخاری است که در راستای خدمتگذاری به آستان مقدس امام عصر (عج) به نگارش در آمده است.
تشرفات افراد مختلف به حضور امام عصر(ع) همیشه خواندنی است. کیست که داستان تشرفات را بشنود و روحش پر نکشد و جانش به شوق نیاید؟ نقل این خاطرهها و تشرفات، عالوه بر تجلی مهر امام به باریافتگان، حاوی نکات تاریخی، اعتقادی و اخلاقی است که فایده نقل را مضاعف میکند. در کتاب «خاطراتی از امام زمان (عج)» 50 خاطره، داستان یا تشرف خدمت امام عصر را که همگی به اراده مولا (و نه به اراده باریافتگان تا موهم عبارت «من یدعی المشاهده» باشد که آن ملاقات امام به اراده باریافته است) مرتبط است، تقدیم محبان حضرتش میشود. باشد که این خاطرات و داستانها شور احساس و شعله عشق و محبت مهدوی را در دلها شعلهورتر سازد و عنایات مهدوی را به آنها افزون گرداند.
احمد پرسید: ای فرزند رسول الله! حجت خدا بعد از شما کیست؟ حضرت به درون خانه رفت و لحظهای بعد کودکی سه ساله را که رخسارش همچون ماه شب چهارده میدرخشید، در آغوش گرفته، بیرون آورد و فرمود: «ای احمدبناسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمیدادم. این کودک همنام و همکنیه رسول خداست و همین کودک است که زمین را بعد از آنکه از ظلم پر شد، پر از عدل خواهد کرد. ای احمدبناسحاق! فرزندم همانند خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت و در زمان غیبت، غیر از شیعیان ثابتقدم و دعاکنندگان در تعجیل فرجش، کسی اهل نجات نخواهد بود...