کتاب به امید دیدار، نوشته مریم شریفرضویان می باشد و توسط انتشارات بهنشر منتشر و روانه بازارکتاب شده است. این کتاب با موضوع زندگی حضرت زهرا (س)، نگاهی جامعهشناسانه به بررسی جایگاه متعالی زن در اسلام دارد.
مریم شریفرضویان در کتاب به امید دیدار، سعی کرده، دوران سیاه عصر جاهلیت و نگاه پست و فرومایه ای که به زنان می شد را بازنمایی کند و به مخاطب نشان دهد که اسلام تنها راه نجات زنان برای رهایی از این پستی و زندگی خفت بار بود. نویسنده سعی کرده با نشان دادن رفتار مهربانانه و با احترام پیامبر مکرم اسلام (ص) در برابر زنان و خاصه حضرت زهرا (س)، به اهمیت ویژه این مبحث در آخرین دین الهی بپردازد. شخصیت اول داستان زن است بنام اشواق که خاصیت زن محوری به کتاب داده است و داستان سفر اشواق را در دو بعد درون و برون بیان می کند و چنان داستان را پیش میبرد تا واله و شیدای قهرمان اصلی داستان، یعنی فاطمه زهرا(س) شود.
نسخه الکترونیک کتاب به امید دیدار را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
اشواق شخص اول داستان به دلیل این که از عرب جاهلی زخم خورده، برای نجات جان دخترکش که می خواهد به دنیا بیاید، از جامعه عرب مکه گریخته و پس از تعقیب و گریزهای سخت و جانفرسا، خود را دریثرب و در همسایگی پیامبر خوبی ها می یابد. از آن جا که خاطرات ناخوشایندی از مردان داشته و نگاهش، نگاهی سرد و غیرقابل اعتماد است، در ابتدا با تردید به رابطه ی پر از مهر و عطوفت پیامبر (ص) با دخترشان حضرت زهرا (س) نگاه می کند و در دل به این می اندیشد که این رفتارهای برای عوام فریبی و جذب دیگران به اسلام است؛ اما رفتهرفته با آشنایی با اخلاق متعالی پیامبر (ص) و حضرت فاطمه (س)، پی به واقعی و باورپذیر بودن این رابطه سرشار از محبت می برد و خود را دلباخته وجود مطهر حضرت زهرا (ص) می بیند. راوی اتفاقات صدر اسلام و زندگی انصار و مهاجران میشود و به عنوان یک زن بت پرست، روش و منش و زندگی فاطمهزهرا را مشاهده و تحلیل میکند.
رمان به امید دیدار در سه فصل به زندگی دختر پیامبر اسلام از دوران بعد از هجرت اشاره دارد و مهمترین اتفاقات زندگی ایشان همچون ازدواج، انفاق لباس عروس، سه روز روزهداری، ماجرای فدک و ... را ترسیم میکند.
بهــار دشــت حجــاز کوتــاه اســت؛ بــه کوتاهــی لحظه هــای شــوق و شــادی؛ بــه کوتاهــی عمــر رنگین کمــان؛ امــا ســبزی یکســرە دشــت هایش، عطــر علف هــای نمنــاک پــس از بارانــش و ســبکی هوایــش هیــچ وقــت از یــاد نمــی رود. لطافــت روشــنی اســت کــه گوشــە ذهنــت باقــی می مانــد تــا تابســتان های داغ و عطشــناک را بـا حضـورش تحمـل کنـی و بگذرانـی. آه راشـد! ایـن بهـار کوتـاه، مـرا بـه یـاد روزهـای زندگــی بــا تــو می انــدارد. بهــار مــی رود. ســبزه ها می خشــکند. گل هــای لطیــف و رنگارنـگ سـربرآورده در بـاران پژمـرده می شـوند و همـراه بادهـای سـوزان می رونـد، امـا بـاز گـردش ایـام بهـاری دیگـر بـه ارمغـان مـی آورد. کسـی درونـم سـخن می گویـد. نمی دانــم کیســت، امــا صدایــش را به وضــوح می شــنوم. می گویــد کــه بــاز هــم تــو را خواهـم دیـد. مـن و تـو مثـل دانه هایـی از دل خـا ک خواهیـم روییـد و در بهـاری دیگـر زندگــی خواهیــم کــرد...
اَشـواق همان طـور کـه دسـت کوچـک و نـرم دختـرش را در دسـت گرفتـه بـود، در دل بـا راشـدش سـخن می گفـت. آن هـا در هـوای لطیـف بعـد از ظهـر یـک روز بهـاری، قدم زنــان از چادرهــای قبیلــه فاصلــه می گرفتنــد. آســمان آبــی و دشــت ســبز در انتهـای افـق بـه هـم پیوسـته بودنـد. نسـیم نرم نـرم روی علف هـای خـودرو می وزیـد و عطـر پونه هـای وحشـی را بـه مشـام می رسـاند. ایـن صحنـه مجالـی بـرای اشـواق بـود تـا حقیقتـی را کـه نمی دانسـت چیسـت و کجاسـت، احسـاس کنـد. ایـن احسـاس، او را بـه وجـد مـی آورد؛ گویـی از زمیـن جـدا می شـد و زیبایـی زمیـن و آسـمان را یک جـا در آغـوش می کشـید.
دختـرک کـه تـازه راه رفتـن را یـاد گرفتـه بـود، پـس از برداشـتن چنـد قـدم، ایسـتاد. اشـواق خـم شـد، دختـر را بغـل کـرد و صورتـش را بوسـید. آهسـته در گوشـش خوانـد: «تلمـای زیبـای مـن!»
نسخه چاپی کتاب به امید دیدار را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفرش داده و خریداری نمایید.
مشخصات کتاب به امید دیدار در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | به نشر |
نویسنده: | مریم شریف رضویان |
تعداد صفحه: | 296 |
موضوع: | داستان ایرانی، تاریخ اسلام |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
#چالش_مرور_نویسی_فراکتاب طراحی جلد کتاب بسیار زیباست، زیبایی بصری این کتاب من رو کنجکاو کرد که بدونم این کتاب ...
...