معرفی کتاب چرخ
نویسنده در کتاب چرخ، زندگی خانواده ای را ترسیم می کند که همه حرف هایشان حکایتگر درد و رنج و شوربختی است. نوع دیالوگ پرسوناژها حاکی از ستمی مضاعف است که شرایط موجود، آن را پدید آورده و به آن ها تحمیل کرده است.
نمایشنامه از مادری شوی مرده، گرفتار مصائب گوناگون سخن می گوید که کوله بار مشکلات، بیماری، فقر، اجاره بها، بی مسئولیتی اقوام، چشم های دیده و هوسناک و ... که دمار از روزگار این خانواده درآورده است.
چرخ از مشاغل کاذب با کمترین درآمد و پردردسرترین ریسک ها به اندازه درد کوزت سخن می گوید. نمایشنامه «چرخ» از آثار برگزیده بخش نمایشنامه نویسی سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر است.
گزیده کتاب چرخ
محسن: انگار تیکه تیکه شدم عین همون صورت حساب تیکه تیکه شدم؛ وسط پنالتی های آخرِ بازی ایتالیا و آرژانتین، وسط نگاه مامان که وقتی صورت حسابُ عموم داشت براش توضیح می داد. مامان دوست داشت خفه ش کنه.
همش زیرچشمی زن عمومُ نگاه می کرد که آرایش کرده بود، زن عمو می گفت «نه اینُ ننوشتیم پولشُ بدین؛ تو یتیم داری. شوهرت مُرده. بیوه ای». ولی مامان می دونست خودش به عموم گفته پولشُ بگیره [مکث] بازی ایتالیا برام کابوس شد، مث کابوس بازی خودم با مرگ. ایتالیا باخت. پسرعموم پرید بغلِ باباش، مث من که در حال پریدنم بغلِ... بغلِ...
نور اتاق. چند روز بعد. صبح زود. محسن روی تخت خوابیده، انگار کابوس می بیند. حمید گوشه ای خوابیده.
کتاب های مشابه چرخ
