کتاب «ناسخالتواریخ حضرت سجاد (ع)» نوشته لسانالملک سپهر است که با ترجمه غلامحسین انصاری منتشر شده است.
کتاب «ناسخ التواریخ، حضرت سجاد»، پژوهشی دقیق و ارزشمند درباره ویژگیهای روحی و اخلاقی، عبادات، رفتارهای فردی و اجتماعی، دعاها و مناجاتها، توصیهها و سخنان جاودانه و حکمتآمیز حضرت سجاد (ع) و مروری بر برخی وقایع مهم جوامع اسلامی در دوران حیات آن امام همام، به ویژه حماسه خونین عاشورا و مقتل سیدالشهدا و رویدادهای غمبار اسارت اهلبیت امام حسین (ع) است.
به نظر مصحح این کتاب، مطالعه آثاری از این دست برای عموم علاقهمندان به آشنایی و درسآموزی از سیره ائمه اطهار به ویژه برای اهالی سخن و خطابه و بازگو کنندگان فضایل و مکارم اهل بیت بسیار سودمند است. او در مقدمه کتاب میگوید: این کتاب پیش از این نیز بارها به زیور طبع آراسته شده است، ولی نسخه ویراسته و منقح شده حاضر دارای مزایای زیر است:
الف- اعرابگذاری همه آیات احادیث، خطبهها، ادعیه و مناجاتها و همه متنهای عربی موجود در آن
ب- ترجمه آن بخش از اشعار و عبارات عربی که توسط مولف ترجمه نشده است. این ترجمهها یا در پانوشت هر صفحه یا در متن کتاب گنجانده شده و به جهت رعایت امانت در بین علامت [ ] قرار داده شده است.
ج- معنی کردن بسیاری از واژگان غریب و آشنا در پانوشت صفحات.
د- ضبط صحیح عناوین و اعرابگذاری نامها به ویژه مواردی که امکان اشتباه در تلفظ آنها وجود دارد. همچنین حرکتگذاری کلمههایی که در متون عربی روزگار ما کمتر به کار میرود.
نویسنده کتاب «ناسخالتواریخ حضرت سجاد (ع)»، محمدتقی لسانالملکسپهر فرزند میرزامحمدعلی از بزرگزادگان کاشان است. او در سال ۱۲۱۶ق در کاشان متولد شد و تحصیلات خود را در همان شهر به انجام رسانید. سپهر از مورخان، ادیبان و شاعران عصر قاجار است که عمده شهرت او به دلیل تألیف کتاب ناسخ التواریخ است. وی در سال۱۲۹۷ق درگذشت.
و حضرت زینالعابدین (ع) را «ابن الخیرتین» میخواندند، چه رسول خدا (ص) فرموده است: «لله تعالی من عباده خیرتان فخیرته من العرب قریش و من العجم فارس» و آن حضرت از سوی پدر به قریش و از طرف مادر به اهل فارس میپیوندد. ابوالقاسم زمخشری در کتاب «ربیعالابرار» حدیث کند: آنگاه که در زمان خلافت عمربنالخطاب اسیران فارس را در مدینه آوردند. در جمله اسیران سه دختر از یزدجرد بود و ایشان اسیران را بفروختند. عمر امر کرد که دختر یزدجرد را بفروشند، علیبنابیطالب با عمر فرمود: «ان بنات الملوک لایعاملن معاملة غیرهن من بنات السوقة»؛ دختران پادشاهان را چون دختران بازاریان به فروش نمیرسانند.»