اصغر صفاری در کتاب گوزل کندیمیز، خاطرات دوران کودکی اش را در قالب مجموعه ای از اشعار به زبان ترکی آذربایجانی روایت می کند.
شاعر این اثر آرزوی دیرینه اش این بوده است که خاطرات بچگی خود را مخصوصاً برای نسل جدید بازگو کند تا با فرهنگ و آداب و رسوم اصیل خودشان آشنا شوند و به نسل های دیگر نیز انتقال دهند؛ چرا که خیلی از آن آداب و رسوم، اتفاقات و بازی های کودکانه در حال حاضر به ورطه ی فراموشی سپرده شده اند و تلاشی در جهت احیای آن ها به عمل نمی آید.
مجموعه ی حاضر، گوشه ای از همان خاطرات شیرین و به یاد ماندنی بوده که او هر چه اندیشیده است با چه زبانی در اختیار همشهریان عزیز و علاقمندان گرامی اش قرار دهد تا هم تأثیرگذار بوده و هم ماندگار باشد، زبانی جز زبان شعر نیافته و امیدوار است که با خواندن آن لبخند بر لبانتان نقش بسته و خاطرات دوران کودکیتان مرور شود.
نظام هستی بر پایه ی نظم استوار است و هر چیزی در این جهان نظم به خصوص خود را دارد و قطعاً بدون نظم قادر به ادامه ی حیات نخواهد بود. همه ی اولیای الهی و بزرگان، شما را به داشتن نظم سفارش فراوانی کرده اند. واضح است هر چیزی که بر اساس نظم استوار باشد مورد پسند و خوشایند همه خواهد بود.
زبان شعر نمونه ی بارزی از نظم در گفتار و سخن می باشد، در طول تاریخ هر زمان که نیاز بوده تا مطلب مهمی به اطلاع رسانیده شود از زبان شعر استفاده شده است زیرا که هم فراگیر و هم ماندگار می باشد. گاهی یک بیت شعر می تواند گویاتر از ساعت ها سخنرانی و موعظه باشد. بدون شک از طریق شعر می توان انتقاد و حرف دل را زد بدون آنکه کوچک ترین سوءتفاهمی در پی داشته باشد.
در بخشی از کتاب گوزل کندیمیز می خوانیم:
کند آراسینده بویوک اوت قالانوب
یاش اودون دا قوری اوتوندا یانوب
گون باتور آخشام اولور وقت قارالور
هامی کس چله یچون قارپوز الور
بو گئجه چله گئجه چوخدا اوزون
بیر گئجه دی که تایی یوخدی اونون
اودونی قوی اوجاقا تا کوز اولا
کوزی توک مانقالا تا ایستی قالا
کرسی نین اوستی دولی شبچره دی
کشمشی هم ساری دی هم قره دی
گوشینی قوی کنارا صحبت ائله
گولمه لی، سوز دی هامی وجده گله
بیر بیریزین قدرینی سیزلر بیلین
باهم اولان گونلرینی فرصت قیلین