کتاب غرب چگونه غرب شد، با محتوای غرب شناسی نوشته ی جیمز موریس بلاوت و ترجمه ی مرتضی مداحی می باشد و توسط انتشارات سروش نیز منتشر شده است.
غرب شناسی، در فرهنگ معاصر، موضوعی گسترده و چندبعدی است که برداشت های گوناگون از آن صورت می گیرد. از همین رو، مناقشاتی درباره آن مطرح است که خود از طبیعت موضوع ناشی می شود.
در میان صاحبنظران این حوزه، طیف وسیعی از دیدگاه ها مطرح است. یک سوی این دیدگاه ها نظریه کسانی است که با نگاهی پدیدارشناختی، اصولاً برای غرب هویتی واحد قائل نیستند و دانشی به نام غرب شناسی را نیز به رسمیت نمی شناسند، بلکه غرب را عنوانی اعتباری برای مجموعه ای نامنسجم از موضوع ها و مسائل تلقی می کنند که هریک از آن ها به طور مجزا و جزئی قابل مطالعه و بررسی است.
کتاب غرب چگونه غرب شد، نوشته جیمز موریس بالوت، جغرافیادان امریکایی، و عنوان اصلی آن مدل استعمارگران از جهان است. مطالعات این استاد دانشگاه ایلینویز واقع در شیکاگو بر: فعالیت جغرافیایی روستانشینان، بوم شناسی فرهنگی، نظریه ملی گرایی، فلسفه علم، تاریخ نگاری و روابط میان جهان اول و جهان سوم متمرکز بوده است. شهرت او بیشتر به واسطه نقدهای جدی او بر اروپامحوری در تدوین تاریخ جهان است. آثار بالوت در دهه های اخیر از پرخواننده ترین آثار در غرب، در حوزه جغرافیا، بوده است.
این کتاب در واقع به مبحث کتاب غرب چگونه حاکم شد نیز پرداخته است.
به گفته بعضی از اندیشمندان ما، غرب یک واقعه است و آن واقعه این است که بشر در تفکر و در سیر به سوی حق، حجاب حق و حقیقت شده و این حجاب، یعنی وجود خود، را عین حق و حقیقت انگاشته است. اغلب غربشناسان مواردی از قبیل: اومانیسم، لیبرالیسم، لذت گرایی، اصالت تجربه، اصالت ماده، فایده گرایی و سکولاریسم را از مهمترین مبانی فرهنگ و تمدن غرب دانسته اند که البته امروزه سکولاریسم بیرونی ترین نمای فرهنگ غرب است. در فرایند سکولاریزاسیون یا دین زدایی، مرجعیت از منبعی دینی به منبعی غیردینی منتقل می شود و براین اساس قلمروهایی از زندگی که پیشتر تحت نظارت و اختیار دین بوده است، تحت قلمرو حوزه غیر دینی درمی آید.
اما عارضه دیگری که سالیانی متمادی است گریبان غیرغربیان را گرفته، غربزدگی است. غربزدگی متعلق به عالمی است که در آن به خاطر تقلید از غرب و تسلیم در برابر قدرت علمی، فرهنگی، فنی و مادی آن، خودبینی و خودپرستی، بر دیگر ساحت های وجود آدمی غلبه کرده است و این امر موجب خودباختگی در برابر اندیشه های غرب شده است و در نتیجه، بی اعتقادی به دین و احکام دینی را از لوازم آن می شمارند.
غرب چگونه غرب شد، درباره چهار موضوع بحث می کند: بحث اول این است که اروپا قبل از سال 1492 میلادی، نه مزیت واقعی یا بالقوه ای بر چندین تمدن موجود دیگرجهان داشته (چنان که بعضی مورخان گفته اند)، نه سرعت توسعه بالاتری (چنان که برخی دیگر می گویند) و نه حتی واجد برخی ظرفیت های خاص برای توسعه آینده بوده است (که باز برخی مورخان معتقدند). او درفصول 2 و 3 کتاب با اشاره به حدود 400 منبع نشان می دهد که اساساً تمام استدلال هایی که در حال حاضر برای نشان دادن مزیت اروپا می شود، از جمله نژاد، ویژگی های محیط زیست، ویژگی های جمعیت شناختی، فناوری، طرز فکر، سیاست، طبقه، خانواده و غیره، نادرست و فاقد پشتوانه تجربی است.
اگر این ادعا پذیرفته شود، پس باید علل رشد بعدی اروپا توضیح داده شود. بحث بعدی بالوت (فصل 4)، نشان دادن این است که رشد بعدی اروپا ناشی از ثروت ارمغان استعمارگری قرون 16 و 17 است که ابتدا طلا و سپس نیروی بردگان بود و تجارت نابرابری که در ابتدا موجب ترقی نسبی و بعد ترقی مطلق اروپا شد.
برخی از عناوین این کتاب را در ادامه ببینید.
فصل اول / تاریخ وارانه
کلیات
دریچة تاریخ
اشاعه گرایی اروپامحور
اروپامداری
اشاعه گرایی
گزاره های سه و چهار تفاوت بین دو بخش را توضیح می دهد:
گزاره های پنج و شش راه های تعامل درون و بیرون را توصیف می کنند:
الگوی استعمارگران
خاستگاه ها
اشاعه گرایی سنتی
اشاعه گرایی مدرن
الگوهای جهانی و منافع دنیوی
قوم نگاری باورها
اشاعه گرایی به عنوان یک نظام باوری
پی نوشت ها
فصل دو / اسطوره اعجاز اروپایی
اسطوره سازان و منتقدان
مدرن سازی به عنوان تاریخ
اما استدلال های اصلی وایت مربوط به فناوری تولید و به ویژه فناوری کشاورزی است. او مدعی است که در اوایل قرون وسطی یک انقلاب کشاورزی در اروپا (یا بهتر بگوییم در شمال اروپا) رخ داد که جامعه اروپایی را به کلی متحول کرد و همین تحول بخش عظیمی از تبیین تجدد و ظهور سرمایه داری است. او معتقد است که جان کلام ابداعات اروپایی ها در سه اختراع خلاصه می شود: خیش سنگین آهنی، زه بند گردن اسب (که استفاده از قدرت اسب را ممکن ساخت) و کشت زمین با آیش سه مرحله ای. وایت خاستگاه احتمالی خیش سنگین که بیشتر توسط دسته ای هشت رأسی از گاوهای نر کشیده می شد را اروپای مرکزی و در قرن ششم می داند که سپس به سرعت به کل اروپای شمال غربی اشاعه پیدا کرد «و آن در تبیین انفجار شور و نشاط در عصر دومین سلسله شاهان فرانکی در قرن هشتم، نقشی اساسی داشت».
باید نظر وایت را در توجه دادن به اهمیت خیش سنگین به عنوان اختراعی کشاورزی در بخش های مرطوب تر و سردتر اروپا، صحیح دانست، چه این که قبل از او دیگران نیز به این اهمیت پی بردند. خیش سنگین در گشودن خاک های عمیق و سنگین اروپای شمالی بسیار نافع بود و کار در عمق خاک به خاطر آب و هوای مرطوب اروپای شمالی بسیار ارزشمند بود.
جیمز موریس بلاوت(2000-1927)، جغرافیادان آمریکائی، و استاد دانشگاه ایلینویز آمریکاست که شهرتش بیشتر به واسطه نقدهای جدی او بر اروپامحوری حاکم بر تدوین تاریخ امروز جهان است. آثار بلاوت در دهه های اخیر از پر خواننده ترین آثار حوزه جغرافیا در غرب، بوده است. غرب چگونه غرب شد، نشان می دهد که اروپا قبل از سال 1492 میلادی، نه مزیت واقعی یا بالقوه ای بر چندین تمدن مهم دیگر موجود جهان داشته، نه سرعت توسعه بالاتری، و نه حتی واجد برخی ظرفیت های خاص برای توسعه آینده بوده است.
او با استناد به حدود 400 منبع نشان می دهد که اساسا تمام استدلال هایی که در حال حاضر برای نشان دادن مزیت های اروپا می شود، از جمله نژاد، ویژگی های محیط زیست، ویژگی های جمعیت شناختی، فناوری، طرز تفکر، سیاست، طبقه، خانواده، و غیره، نادرست و فاقد پشتیبانی تجربی است. اگر این ادعا پذیرفته شود، پس باید علل رشد بعدی اروپا توضیح داده شود. بحث بسیار جذاب اصلی و مستدل و مستند بلاوت توضیح علل همین رویداد در روند تاریخ بشری است.
نسخه الکترونیک کتاب غرب چگونه غرب شد را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب غرب چگونه غرب شد در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سروش |
نویسنده: | جیمز موریس بلاوت |
مترجم: | مرتضی مداحی |
تعداد صفحه: | 204 |
موضوع: | سیاسی، اجتماعی و فرهنگی |
قالب: | الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
من بهترین کتاب ها را دوست دارم ...
woo! how grateful. congratulation.it is rather unbelievable , because of many prejudicial behavior, hope The ...