کتاب آینه بازی مدور نوشته ی آنی بیکر، یک نمایش خلاق برای بزرگسالان است که در حیطه ی تئاتر درمانی قرار می گیرد و از بازی های تمرینی گوناگون نمایش خلاق بهره می برد.
آنی بیکر (Annie Baker) نام آینه بازی مدور (Circle mirror transformation) را بر اساس یکی از بازی های تمرینی تئاتر انتخاب نموده است. این نمایشنامه اولین بار در اکتبر سال 2009 در نیویورک به اجرا در آمد و برنده ی جایزه ی Obie یا جایزه ی تئاتر آف برادوی برای بهترین نمایشنامه ی جدید آمریکایی شد. همچنین نویسنده در سال 2014 جایزه ی پولیتزر را برای نمایشنامه «تلنگر» از آن خود کرده است.
نکته ی قابل توجه در این نمایشنامه، مکث ها و سکوت ها است. آن ها به اندازه ی دیالوگ ها، بی نهایت مهم هستند و هر کدام با دقت زیادی در نمایشنامه جای گرفته اند. اگر شما از این سکوت ها رد شوید یا در اجرای آن عجله کنید (کوتاهش کنید)، یک نمایشنامه ی دیگر را اجرا کرده اید. مسئله ای که در فرایند تمرین وجود دارد این است که به نظر می رسد این مکث ها و سکوت ها نمایش را کند کرده است. بازیگران نگرانند که نمایش خسته کننده شود و توجه مخاطبان را از دست بدهند. آن ها باید سکوت ها را سر موقع تمام کنند. همه ی آن چه که می توان گفت این است که یک احساس ناچاری وجود دارد ولی شما باید علیه آن مبارزه کنید.
منظور از مکث ها یک ضربان یا نفس گرفتن سریع نیست. یک مکث باید حدود دو ثانیه طول بکشد، (یک می سی سی پی، دو می سی سی پی)، یک مکث طولانی باید حدود چهار ثانیه طول بکشد، یک مکث کوتاه باید حدود یک ثانیه طول بکشد، یک سکوت باید حدود پنج ثانیه طول بکشد و یک سکوت طولانی باید حداقل هفت ثانیه طول بکشد.
ترزا، شولتز، لارن، و جیمز دور اتاق در جهت های متفاوت، با جوراب راه می روند. باید حدود 30 ثانیه طول بکشد. همه این کار را جدی گرفته اند. مارتی روی توپ یوگایش نشسته و تماشا می کند.
مارتی: ... سریع تر.
(همه کمی تندتر راه می روند، همچنان در جهت های متفاوت.)
مارتی: ... خیلی تندتر.
(شروع می کنند به سرعت حرکت کردن در اطراف اتاق، به جز لارن، که سعی می کند یک فاصله امن دور از دیگران را حفظ کند.)
مارتی: حالا... ازتون می خوام سرعتتون رو کم کنید. (مکث) شروع کنید به توجه کردن به هرکسی که اطرافتونه.
(همگی تلاش می کنند در حال راه رفتن به اطراف توجه کنند. حدود 20 ثانیه می گذرد.)
مارتی: و ازتون می خوام افراد دیگه رو پیدا کنید و دستاشون رو تکون بدید.
(انجام می دهند و 20 ثانیه دیگر می گذرد.)
مارتی: حالا همین طور که دستتون رو تکون می دید، اسمتون رو بگید.
(حدود 30 ثانیه راه رفتن/ تکان دادن دست ها/ گفتن اسم ها)
مارتی: بسیار خب. خیلی خوبه. عالیه. بایستید.
(می ایستند و به مارتی نگاه می کنند. به آن ها لبخند می زند.)
مارتی: چه احساسی دارید؟
(یک سکوت محض.)
ترزا: عالی.
شولتز: خارق العاده.
خوب.
مارتی: بسیار خب. (توپش را به خارج پرتاب می کند.) اوم. خوبه. خوش آمدید. (مکث.) من فقط... خیلی مشتاقم که همتون رو بشناسم. (و یک مکث طولانی تر.) اوم ... نمی خوام زیادی حرف بزنم. چون که اونا... (اشاره مبهمی به دست هایش می کند.) اما. اوم. من فقط امیدوارم که شما همتون، اوم، این جا احساس امنیت کنید. و راحتی. و آرزو دارم با همین حس هم برید. آه... بسیار خب. بیاید ادامه بدیم.