کتاب «بچهها ارزشش را دارند»، نوشته باربارا کلوروسو ترجمه مهین خالصی توسط انتشارات نسل نواندیش به چاپ رسیده است.
این کتاب اثری برجسته دربارهٔ فرزندپروری است که با افزودن فصلها، فهرستها، اطلاعات جدید دربارهٔ مهمترین مسائل روز در خصوص فرزندان، اصلاح و تجدید چاپ شده است. این کتاب راهحلهای سریع و مقطعی را رد کرده است و بر کمک به بچهها تمرکز کرده است تا به انضباط درونی برسند، بدینسانکه به اشتباهات خود اقرار کنند، به دنبال راهحل باشند و بدرفتاریهای خود را اصلاح کنند، در حالیکه به عزتنفسشان خدشهای وارد نشود. باربارا کلوروسو این اصول را با آوردن دهها مثال در عمل نشان میدهد، مثالهایی از رقابت بین خواهر و برادر گرفته تا شورش نوجوانان، از بدرفتاریهای متداول گرفته تا مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضداجتماعی. او همچنین توضیح می دهد چگونه فرزندانی با اراده قوی تربیت کنیم، جایگزینهای موثر برای رشوه و تهدید بیابیم و به آنها کمک کنیم، اختلافات و بیعدالتیهایی مانند زورگویی را حل کنند. کتاب «بچهها ارزشش را دارند»، با ارائه توصیههای عملی برای پرداختن به مشکلات عادی و غیرعادی سن بلوغ، به شما کمک میکند کودکان خود را یاری دهید تا به بزرگسالانی مسئولیتپذیر، انعطافپذیر و کاردان تبدیل شوند، نه به این دلیل که خود آنها میخواهند.
کتاب بچهها ارزشش را دارند! بیشتر به رویکردی برای تربیت فرزند پرداخته است، نه ردیف کردن مجموعهای از شیوههای گوناگون تربیتی. صرف اینکه باور داشته باشید که بچهها ارزشش را دارند و بهگونهای با آنها رفتار کنید که دوست دارید با خودتان رفتار کنند، طوری که خدشهای به عزت نفس آنها و خودتان وارد نشود، بهخودیخود ابزار خاصی محسوب نمیشود، بلکه همۀ این موارد نگرش و شرایطی را بهوجود میآورند که شما را یاری میدهند به فرزندانتان کمک کنید، حس خویشتنداری را در خود تقویت کنند.
هیچ نوع راهحل سریع، پاسخ آسان یا دستورالعملی قطعی برای فرزندپروری یافت نمیشود، اما من معتقدم بیشتر ما ابزار لازم برای پدر و مادر خوب بودن را داریم، فقط کافی است بتوانیم آنها را بیابیم. مشکل ما این است که این ابزار اغلب اوقات در جایی در ته جعبهابزار ذهنی مان از چشم ما دور ماندهاند. آن ابزاری که دمدست داریم و ناخودآگاه بهکار میبریم، معمولأ کاربرد زیادی برای ما ندارند. این ابزارها را ما ما ناخواسته و بدون سوءنیت از پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها، خواهرها و برادرها و خانوادة گسترده و نیز جامعهمان به ارث بردهایم. اغلب، وقتی یک چکش نیازهایمان را به بهترین شکل برطرف می کند، ما دست خود را در جعبهابزار میکنیم و بدون اینکه متوجه باشیم، یک تبر سنگین و ریشهکن بیرون میآوریم. جای تعجب نیست که برخی از کارگاههای نجاری فرزندپروری ما اینقدر نامرتب و بههمریخته هستند. برای بهدست آوردن ابزاری که لازم داریم، نخست باید از ابزار نامناسب، بیفایده یا مخربی که به ارث بردهایم و استفاده میکنیم، خبردار شویم. آنگاه باید حاضر شویم ابزار قدیمی را کنار بگذاریم و آنهایی را برگزینیم که بهترین کاربرد را برای ما و فرزندانمان دارند. ما در این کتاب بهدقت به تعدادی از این ابزارهای نامناسب نگاه میکنیم. ممکن است شما برخی از آنها را اصلاً بهکار نبرده یا حتی به ذهنتان هم خطور نکرده باشند؛ چندتا از آنها را شاید دیشب سر میز شامتان بهکار بردید. نگاهی اجمالی به آنها بیندازید و ببینید کدامیک را باید برای همیشه از جعبهابزار فرهنگی و تربیتی خود حذف کنید.