امروزه اغلب مردم دنیا آن قدر سرگرم مسائل مختلف هستند که ارزیابی رفتارهایشان را فراموش کردهاند. زندگی مکانیکی، تلاش برای رفع نیازهای مالی، فراوانی اطلاعات و بسیاری موارد دیگر، ارزشهای انسانی را به دست فراموشی سپرده است. اهداف مقدس از یادها رفته و مسیر را گم کردهایم. دقیقأ در زمانی که اغلب مردم توجهی به رفتارهای خود نمیکنند، افراد بزرگ مدام در این حوزه در تلاش هستند و همین موضوع باعث تمایز آنها با دیگران شده است. بنابراین اگر میخواهید شما هم در دسته افراد بزرگ قرار بگیرید، به ارزشهای انسانی توجه بیشتری کنید. اگر ارزشهای انسانی از دغدغههای شماست و به داستان علاقهمندید، این کتاب برای شما نوشته شده است. گاهی اوقات در بین این همه شلوغی، یک داستان به بهترین شکل ممکن مفهوم را منتقل میکند. در این کتاب نیز از قدرت داستان بهره گرفته شده تا به شیرینترین حالت ممکن، مطالب را درک نمایید. خنده در بالا بردن توان فکری انسان قدرتی اعجابانگیز دارد، ضمن اینکه خندیدن باعث میشود تا برای لحظهای هم که شده از مشکلاتتان دور شوید.
کتاب از جنس خنده نوشتهی میثم رهبریان، دربردارندهی داستانهای طنزآمیزی است که با خواندن آنها لحظهای از مشکلات خود دور میشوید و خنده را روی لبانتان تجربه میکنید.
عاقبت جعفر
سالها ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﺭﺱ، پسربچه بازیگوشی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﻌﻔر درس میخواند. یک روز معلمش که از شیطنت های او خسته شده بود، سرش فریاد کشید و گفت: تو در آینده هیچ چیزی نمیشی! جعفر آنقدر مقابل همکلاسیهایش خجل شد که مدرسه خود را عوض کرد و تا سالها کسی از او خبر نداشت. بیست ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ خانم معلم به علت ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺗﺤﺖ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﻋﻤﻞ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪﻥ، ﺩﮐﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻋﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ او ﻟﺒﺨﻨﺪ می زند. میخواست ﺍﺯ او ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﺪ، ﺍﻣﺎ به
علت تأثیر داروهای بیهوشی ﺗﻮﺍﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ و ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺎﺭﻩ میکرد ﻭ ﻟﺒﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ میآورد. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺸﮑﺮ میکند، ﺍﻣﺎ ﺭﻧﮓ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﻮﺩ. کمکم ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ کبود شدن ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﮐﺘﺮ ﺟﺎﻥ ﺑﺎﺧﺖ. دکتر ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﯽ سرش را برگرداند، ﻧﻈﺎﻓﺘﭽﯽ بیمارستان ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺷﺎﺧﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﺯﺩﻩ اﺳﺖ. آن نظافتچی کسی نبود جز جعفر!
چیه؟ ﻧﮑﻨﻪ ﯾﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺟﻌﻔﺮ دکتر شده! با اون درس خوندنش!