کتاب گنجشک نوشتهٔ جیسون مات و ترجمهٔ ناهید آقاحسینی است که در انتشارات مانیان به چاپ رسیده است. جیسون مات کوشیده است در این داستان به موضوع «رجعت» بپردازد. رجعت در تمام ادیان آسمانی و غیر آسمانی به نوعی مطرح شده و بازگشت مردگان در زمان خاص و برای اهداف خاص مد نظر این ادیان بوده است، اما آیا واقعاً بازگشت مردگان به این دنیا برای ما انسانها خوب است؟ شادیآور است یا وحشتناک؟
در این داستان کوتاه، یک زوج مصمم به دنبال یک دختر جوان با پدری هستند که فکر میکنند او را برای همیشه از دست دادهاند؟ وقتی هدر و مت کمیل، «تاتیانا روسا» ۱۰ ساله را کنار بزرگراه پیدا میکنند.، دخترک هزاران مایل از روستای خود در سیرالئون دور افتاده است. او نزدیک به ۲ دهه است که خانوادهاش را ندیده؛ یعنی از زمانی که او و مادرش توسط سربازان شورشی کشته شدند. حالا تاتیانا بهطور غیر قابل توضیحی از رجعتکنندهها است؛ یتیم گمشدهای که جایی برای تماس گرفتن ندارد...
«مدرسه تقریباً یک هفته است که تعطیل شده بود چون کشور در هرج و مرج عمیقتر فرو رفته بود. اما مادر تاتیانا تصمیم داشت که دخترش رنج نبرد. او معتقد بود این زمانها میگذرد و بالاخره وضعیت عادی برخواهد گشت. این تنها راهی بود که در دنیا میتوانست باشد، اینطور نیست؟
در سرتاسر صبحانه، جای خالی پدر تاتیانا مانند گردابی بود که بی سر و صدا هر گونه آرامش یا آسایش را از خانه میبرد. مادر تاتیانا هر روز که صبح میشد، چشمانش پر از اشک بود و حوصلهای برای صحبت کردن نداشت. بیشتر صبحها، مثل این صبح، او اصلاً صحبت نمیکرد.»