کتاب بازاریابی از مجموعه کتابخانه موفقیت برایان تریسی، 21 ایده کلیدی و اثربخش تر جهت پیروزی بر رقیبان به شما ارائه می دهد که می توانید برای بهبود نتایج بازاریابی استراتژیک خود آن ها را بلافاصله به کار گیرید.
دلیل اصلی موفقیت یا شکست کسب و کارها، موفقیت یا شکست در بازاریابی است. براساس نظریات علمی، 48 درصد شکست ها در کسب و کار به کاهش یا عدم اثربخشی عملیات بازاریابی و فروش بستگی دارد. در این کتاب قدرتمند و کاربردی بازاریابی (Marketing)، ایده های کلیدی و فرعی بسیاری را می آموزید.
برایان تریسی (Brian Tracy) در این کتاب به مطالب مهمی در علم بازاریابی پرداخته است، از جمله: چهار روش بازاریابی موفق، سه سوال کلیدی در بازاریابی، استفاده از استراتژی «ضربه غافلگیرانه»، چهار روش برای تحول کسب و کار، دلیل خرید مردم و ده ها نکته کاربردی دیگر.
چگونه می توان از نقاط قوت خود برای کسب جایگاه برتر در بازار استفاده کرد؟ اگر کارتان را با محصول یا خدمتی خوب آغاز کنید و فرصت فروش تعداد زیادی از آن را با قیمت و سود خوب به دست آورید، آن وقت می توانید مطمئن باشید که رقبا بیکار نمی نشینند و فورا رقابت برای جذب همان مشتریان را آغاز می کنند.
قانونی در اقتصاد وجود دارد که هرگاه «سودی زیادتر از حد بازار» وجود دارد، رقبا به آن بازار هجوم می برند تا کالاها و خدماتشان را ارائه کنند. برای مثال، هرگاه یک روند رشد در بازار املاک آغاز می شود، افراد کارآفرین بدون همکاری با هم هجوم می آورند تا خانه ها و املاک بیشتری بسازند و بفروشند. خیلی زود، بازار اشباع می شود و قیمت های بالایی که باعث جذب رقبا شده بود، به قیمت های پایینی تبدیل می شود که اغلب آن ها را مجبور به ترک کسب و کار می کند.
رقبا به بازارهایی وارد می شوند که گمان می کنند سودی بالاتر از حد متوسط دارد. هر اقدامی برای منحرف کردن حواس آن ها از سود احتمالی یا واقعی تان، حضور شما در بازار را طولانی تر و قوی تر می کند. حتی اگر رقیب یا کسی که به او اعتماد ندارید از روند پیشرفت کسب وکارتان پرسید، همیشه بگویید «این یک مبارزه دائمی است، بازار خیلی پیچیده است و برای کسب هر دلار سخت تلاش می کنید».
نخستین استراتژی هنگام ورود به یک بازار سودآور این است که جلب توجه نکنید. خیلی کوچک و بی سروصدا وارد شوید و نشان دهید که سراغ بخش بسیار کوچکی از بازار رفته اید. معلوم نیست که استراتژی اپل در مورد آیفون هم همین بوده باشد اما احتمالاً همین بوده، زیرا رقبا آیفون و فعالیت های بازاریابی اپل را نادیده گرفتند تا وقتی که دیگر خیلی دیر شده بود. دومین اقدام این است که وقتی به سود زیاد رسیدید، خیلی درباره موفقیت خود سروصدا نکنید و لاف نزنید مگر وقتی که از رقبا خیلی پیشی گرفته باشید تا نتوانند به شما برسند.
هرگز پارچه قرمز را مقابل گاو خشمگین رقبا تکان ندهید. استراتژی بسیاری از شرکت ها این است که ابتدا خود را با قدرت در بازار جا می اندازند و سپس اعلام می کنند که بزرگ، قوی و کاملا مستحکم هستند و رقبایشان باید به جای دیگری بروند. گاهی این استراتژی کارساز است و گاهی خیر، اما تسلط ناگهانی آن شرکت بر بازار یک محصول یا خدمت خاص اغلب باعث می شود رقبا به دنبال فروش و کسب سود در جای دیگری باشند.
در بخشی از کتاب بازاریابی می خوانیم:
ناتان بدفورد فارست به عنوان سرجوخه در ارتش ثبت نام کرد و پس از آن فرمانده سواره نظام ارتش جنوب در جنگ داخلی آمریکا شد. رویکردهای غیرمعمول او به جنگ باعث سلسله پیروزی هایی شد که نیروهای جنوب تصورش را نداشتند. یکی از رویکردهای محبوبش «اولین و بیشترین» بود.
او اعتقاد داشت فرمانده ای که بتواند همه سربازانش را قبل از اینکه دشمن سر از کارش درآورد، به طور همزمان در یک مکان جمع کند، به برتری لازم برای موفقیت دست یافته است و بارها و بارها ثابت کرد که حق با اوست. او مدام نیروهایش را جابجا می کرد تا دشمن را فریب دهد و سپس آن ها را در یک نقطه حیاتی گرد هم می آورد و هر بار توانست بر ارتش شمال غلبه کند.
کاربرد این استراتژی در بازاریابی، توسعه محصول یا خدمت برتر و سپس عرضه یکباره آن به همه بازارها است، قبل از اینکه رقبا بفهمند چه اتفاقی افتاده است.
این استراتژی، رهبری بازار را هدف می گیرد تا شما را به شرکت پیشرو بازار تبدیل کند و نه تنها پرخطر است، بلکه سودآورترین استراتژی نیز به حساب می آید.
استراتژی «اولین و بیشترین» برای ارائه محصول یا خدمت جدیدی ایده آل است که مزیت رقابتی برجسته ای دارد و از سایر محصولات بازار متمایز است. این استراتژی باعث می شود با استفاده از دو اصل نیرومند استراتژی یعنی غافلگیری و بهره برداری به مزیت سریع در بازار دست یابید.
کنگره :
HF۵۴۱۵/ت۴ب۲ ۱۳۹۵
شابک :
978 -600 -8164 -20 -3