سردار شهید محمد منتظرقائم از فعالان عرصه دفاع از هویت انقلاب اسلامی است. ایشان تربیت شده مکتب اهل بیت است و این را میتوان در سبک زندگیش دید. عقیده و باور دینی به او شجاعت داد و توانش را افزود و او را دغدغهمند بار آورد؛ به نحوی که در هر دورهای از زندگی سعی کرد به فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) «خدا را با دل و دست و زبان یاری کند.» نوشتار حاضر روایتهایی از زندگی و شهادت سردار محمد منتظر القائم است.
زندگینامۀ خودنوشت
در خرداد سال1347 از هنرستان صنعتی یزد دیپلم گرفتم. در این هنگام عضو انجمن ضد بهائیت یزد بودم. شهریور همان سال به علت زلزلۀ خراسان و هم اینکه مادرم خراسانی بود، به فردوس و مشهد رفتم. بعد از برگشتن از مسافرت، در مهرماه همان سال به خدمت وظیفه اعزام شدم. شش ماه در سنندج بودم و سپس از طریق ناحیۀ یک ژاندارمری به هنگ سمنان منتقل شدم. بعد از گذراندن یک ماه دورۀ حسابداری در هنگ سمنان به گروهان دامغان اعزام گردیدم. در سمنان با خواربارفروشی بهنام«سیدآقاولی» که مغازۀ او در خیابان تهران نزدیک پارچهبافی سمنان است، آشنا شدم. وی برای من یک اتاق پیدا کرد که به مدت تقریبا یک ماه در آن ساکن بودم. در دامغان با انجمن ضدبهائیت آنجا آشنا شدم که تحت نظر آقای نصراله شهابی اداره میشد و از نظر تدریس، از شهرستان شاهرود تقویت میگردید.