افسر: شهری هستی یا روستایی؟
یوسف: روستایی.
افسر: شغل پدرت؟
یوسف: چوپونی.
افسر: چوپونی یعنی چه؟
یوسف: یعنی گله داری.
افسر: گله داری یعنی چه؟
یوسف: یعنی تو را برد صحرا تو بیابون چروند.
افسر: چروند یعنی چه؟
یوسف: یعنی تو را کاه داد. بیده داد. خورد.
تیمار شد.
افسر: من نفهمید تو چه گفت؟
یوسف: از بس پخمه هستی.
افسر: (ناراحت شده) پخمه یعنی چه؟
یوسف: یعنی خیلی هوشیاری.
افسر: من نفهمید.
یوسف: من تقصیری نداشت تو خنگی.