اینیسا رامیرز در کتاب نجات علم: چگونه به نسل تازه ای از علم آموزان، انگیزه و اشتیاق دهیم؟، هدفی اصلی و نکته ای محوری را تحت عنوان "مرفع" دنبال می کند. این واژه را از اول کلمات مهندسی، ریاضی، فناوری و علم ساخته و در واقع همان گذرگاه مهمی است که ما را به مقصد می رساند. این کتاب نسل تازه ای از یادگیرنده ها را به وجود می آورد.
درست همانند نیم قرن پیش که اولین صداهای ضعیف الکترونیکی از یک ماهواره ی در حال چرخش، سبب تحولی در پیشرفت علوم بین الملل شد، اکنون در آستانه ی یافتن نشانه های جدیدی از یک تحول بزرگ تر در فرزندان خود و نظام آموزشی مدرسه ها هستیم.
قرن بیست ویکم یادگیرنده های جدیدی را می طلبد، نه همچون دانش آموزی که به آسانی و تنها با تکرار طوطی وار، مطلبی را به شکل سطحی می آموخت، بلکه دانش آموزی که می تواند افق فکری خود را بازتر کند و مسائل را با خلاقیت و هوشمندی حل کند. خواندن، نوشتن و حساب کردن به عنوان مهارت های مرسوم آموزشی باید جای خود را به خلاقیت، کنجکاوی، تفکر انتقادی، توانایی حل مسئله و مهارت های اجتماعی و ارتباطی برای برطرف کردن مسأله های پیچیده ی فردا بدهند.
میلیون ها کودک هر سال با این سوال کلیدی وارد کودکستان می شوند که «چرا؟»، آن ها با کنجکاوی و هیجان درباره ی همه چیز سوال می پرسند. پدر و مادرها و مربیان تمام سعی خود را می کنند که به سرعت به سوال های کودکان پاسخ دهند، در حالی که ورای هر سوالِ کودک سوال دیگری قرار دارد و به همین ترتیب سوال ها دنبال هم قرار گرفته اند. ذهن کودکان در تلاش برای یافتن مسیرهای رسیدن است. آن ها در حال آموختن هستند و از آن مهم تر «چگونه یادگرفتن» را می آموزند.
کودکان، هم چون دانشمندانی کوچک در حال تلاش برای درک چگونگی فعالیت جهان هستند. اما نکته ی غم انگیز این است که هرگاه این دانشمندان کوچک و کنجکاو مدرسه را آغاز می کنند، آن سوالات بی انتها کم رنگ و کم رنگ تر می شوند و بالاخره از بین می روند. به گفته ی پابلو پیکاسو، کودکان همگی هنرمند به دنیا می آیند و نکته ی مهم این است که به عنوان یک بزرگسال، هنرمند باقی بمانند.
اینیسا رامیرز (Ainissa Ramirez) به عنوان دانشمندی با شش اختراع ثبت شده در کارنامه ی خود و استادی که مدت ها در دانشگاه یل تدریس داشته و به عنوان کسی که همیشه مشتاق هیجان کودکان درباره ی علم بوده است.
چرا چیزی اتفاق می افتد؟ چگونه می توانیم این دانش را به شکل کاربردی به کار ببریم؟ چگونه می توانیم آن چه در حال رخ دادن است را به شکل خلاصه توضیح دهیم؟ «مرفع» با سه سوال به مسیری تبدیل شده است به سمت کنجکاوی، خلاقیت، تفکر و فهم آن چه در جریان است. کودکان برای آینده ی خود به عنوان فعالان محیط نا آرام اقتصادی، به این مهارت ها نیاز دارند و «مرفع» (مهندسی، ریاضی، فناوری و علم) گذرگاه مهمی است که آن ها را به مقصد می رساند.
مولفه های «مرفع» نه تنها اقتصاد را می سازد، بلکه ذهن کودکان را نیز شکل می دهد و نوعی بوم شناسی ایجاد می کند که برای رشد حسی و فکری آن ها مورد نیاز است. «مرفع» کمک می کند به ساختن مفاهیم، شکل دهی رابطه ها، مشارکت در ارتباطات، در پی جست وجو بودن، تقابل با دیگران و تقابل با محیطی که فرد را احاطه کرده است. این موارد به عنوان مراحل رشد، کودکان را به بزرگسالانی هم دل، انعطاف پذیر، خلاق و شادمان تبدیل می کند.
دانش را به عنوان جعبه ای چند ضلعی تصور کنید. زمانی که به کودکان می آموزیم برای موفق شدن در یک آزمون تنها به حفظ مطالب بسنده کنند، آن ها را تنها در معرض یک ضلع جعبه ی فرضی علم قرار داده ایم. بدین ترتیب زمانی که روزگار جعبه را بالا می اندازد و می چرخاند، که بی شک این کار را می کند، ممکن است بر همان ضلع پیشین قرار نگیرد و با جلوه ای ناشناخته و غریب از دانش روبه رو شویم که در این مورد، کودکان از دست یابی به دانش محروم می مانند.
دکتر آینیسا رامیرز به عنوان یکی از مشتاقان علم بسیار علاقمند است عموم مردم را درباره ی علم به هیجان بیاورد. پیش از این وی استادیار مهندسی مکانیک و مهندسی مواد در دانشگاه یل بود.
در بخشی از کتاب نجات علم (Save Our Science) می خوانیم:
در فیزیک تصوری وجود دارد که مشاهده کننده ی یک آزمایش تنها با مشاهده ی خود می تواند نتایج آزمایش را تغییر دهد. چندان غیر منتظره نیست که نام این تصور، تاثیر مشاهده کننده باشد. برای نمونه، مشاهده ی لاستیک های ماشین که در حال باد شدن بیش از حد است برای مشاهده کننده ای که میزان فشار لازم را می داند، سبب می شود وی مقداری از باد آن را خالی کند تا از فشار کاسته شود.
گرچه این نظریه برای الکترون ها و اتم ها کاربرد دارد، اما هنگام فعالیت در مدارس نیز می توانیم آن را مشاهده کنیم. مدارس توسط آزمون های دولت های مرکزی و فدرال مورد ارزیابی قرار می گیرند. دانش آموزان با آزمون هایی که به دست معلمان تهیه می شود مورد ارزیابی قرار می گیرند. این رویه ی آزمون محور، رسالت مدارس را تغییر داده است. مدارس به جای آن که به آرامی حجم وسیعی از دانش اصلی را به ذهن دانش آموزان تزریق کنند، تنها در پی این هستند که در آزمون ها نمرات خوب کسب کنند.
کنگره :
Q۱۸۱/ر۱۶ن۳ ۱۳۹۳