جاستین مول در کتاب زرافه و شغال درونمان را بشناسیم به وضوح بیان می کند که پذیرفتن شغال و فرصت دادن به آن و هم زمان زرافه بودن از روی میل شدید به سهیم بودن در شادی و صلح برای همه، امری شدنی است. زرافه به شغال کمک می کند حرف خود را بزند تا سنگدلی اش به دل رحمی تبدیل شود.
جاستین مول ویژگی های زرافه و شغال وجودمان را توصیف می کند و درباره این که افراد هنگام زرافه و شغال بودن چگونه صحبت می کنند، رهنمودها و مثال هایی در اختیارمان می گذارد. کتابی الهام بخش که خواننده با آن به واقع ارتباط بدون خشونت را تجربه می کند.
ما انسان ها ویژگی های خاصی را با بیانی شاعرانه به حیوانات نسبت می دهیم. می توان گفت که حیوانات به وضوح و تقریبا به طور یک جانبه ویژگی های خاصی را به نمایش می گذارند در حالی که ما می توانیم آمیزه ای از این ویژگی ها را در وجود خودمان بیابیم. در یک لحظه بزدل بودن مانند موش مرکز توجه قرار می گیرد و لحظه ای دیگر کندی یک حلزون توجه ما را جلب می کند.
در بسیاری از کتاب ها، کارتون ها، فیلم ها و آثار هنری کودکان، این مطلب بیشترین کاربرد را داشته است. پیوندهایی که با حیوانات برقرار می کنیم اغلب به قدری طبیعی هستند که دیگر نیاز به گفتن ندارد. وقتی از حیوانات به صورت نمادین استفاده می کنیم، به زبانی جهانی که هیچ حد و مرزی ندارد سخن می گوییم.
حیوانات در فرهنگ و سنت سرخ پوستان در نقش نمادهای مقدس ظاهر می شوند. نمادهایی که حیوانات مظهر آن هستند به مردم در کشف رازهای زندگی کمک می کنند. درک ویژگی های حیواناتی که به آن ها برمی خوریم و پرسش از خودمان که این آگاهی چه چیزی درباره خودمان می گوید یا چه درسی می توانیم از آن بگیریم بسیار سودمند است.
بنیان گذار ارتباط بدون خشونت، مارشال روزنبرگ، دو حیوان را انتخاب کرد تا به ایده هایی که بیان کرده بود قدرت و شفافیت ببخشد، یعنی زرافه و شغال. این دو نمایان گر دو ویژگی در ما هستند؛ تمایل به بیگانه شدن و ارتباط برقرار کردن با دیگران. شغال نماد قدرت و خشونت و فریب دادن برای زنده ماندن است. البته فرار کردن از چیزی که واقعا در وجودمان در جریان است، همیشه به شکل خشونت آمیز و منفی اتفاق نمی افتد. این فرار می تواند در قالب جمله ای باشد که به کسی می گوییم تا او را بستاییم و خودمان را خوب جلوه دهیم که به نظرم این هم شکل دیگری از فریب کاری است.
جاستین مول (Justine Mol) سال 1949 در خانواده ای کاتولیک در هلند متولد شد. او هفتمین فرزند از ده فرزند خانواده است و خود سه فرزند دارد. او سال 1999 درباره ارتباط بدون خشونت مقاله ای به قلم مارشال روزنبرگ خواند و سپتامبر 2004 در مقام مربی بین المللی NVC گواهی گرفت.
پس از چند سال از شبکه بین المللی فاصله گرفت. در این مدت مقاله هایی درباره NVC و بزرگ کردن کودکان نوشت. او همچنین دو کتاب به زبان هلندی ترجمه کرده است: داستان پشت پرده، پی بردن به قدرت احساسات و آموزش عشق ورزیدن به کودکان، هر دو اثر را انتشارات هارت مث منتشر کرده است.
اگر می خواهیم شغال باشیم، باید شغال باشیم و اگر می خواهیم زرافه باشیم، باید زرافه باشیم. نباید تلاش کنیم شغال را سرکوب کنیم. خسته می شویم، حتی احتمال دارد افسرده و مریض شویم، به بخشی از وجودمان توجه نمی شود و از زندگی باز می ایستد و در حقیقت ما فقط نیمه زنده هستیم. اگر به حرف های شغال گوش ندهیم، اگر وانمود کنیم که وجود ندارد، می توانیم نقش زرافه را بازی کنیم؛ اما این به ما کمک نمی کند که رابطه ا ی حقیقی با دیگران برقرار کنیم. پرسش مهم این است که آیا می توانیم «تناسب» را رعایت کنیم؟ آیا می توانیم واقعا و حقیقتا از درون و بیرون زرافه باشیم.