چه صحنه ی جالبیه وقتی دسته ی اردک ها رو در کنار مرغ ها ببینید که در کنار هم زندگی می کنند و بزرگ میشن.
خب بهتون پیشنهاد می کنم؛ داستان جمیما که یک اردک خانمِ رو گوش بکنید.
جمیما بخاطر خانم کشاورز اجازه نداشت خودش تخم های خودش رو به دنیا بیاره.
هر بار که تخم می گذاشت، تلاش می کرد که اونها رو یک جایی پنهان بکنه، اما همیشه یک نفر اونها رو پیدا می کرد و با خودش می برد.
خانم اردک خیلی عصبانی شده بود و تصمیم گرفت تا لونه ی خودش رو جدا بکنه و بیرون از مزرعه بسازه.