خیرالنساء سادات حسنی فرزند سید حسن یکی از شاعران کم سن و سال اواخر قرن چهاردهم می باشد وی در سال 1378 شمسی در ولایت بلخ ولسوالی شولگره قریه سیدها چشم به جهان گشود و دوران کودکی اش را نیز آنجا سپری نمود.
وی در اوایل شاعری چون اهمیت شعرهایش را نمی دانست سروده هایش را پاره می کرد و به آب می سپرد تا بعد از اینکه در سال 1398 در تربیت معلم شولگر ادامه تحصیل نمود و رشته زبان و ادبیات دری را انتخاب نمود. در آنجا با دوستان زیادی آشنا شد که آنها وی را به سرودن شعر تشویق مینمودند و تحصیلاتش هم باعث شد اهمیت شعر را بیشتر درک کند و شعرهایش را جمع آوری نمود.
ما خود گنه کردیم و گنه کار نشستیم/ در سایهی لطفِ تو چه بسیار نشستیم
هر روز صدایی که عنایتی به ما بود/ ما در شک و تردید به انکار نشستیم
از لطفِ خدا هیچ نکردیم چو شکری/ با رحمت یزدان که به پیکار نشستیم
هر بار که آمده به ما رحمتی یزدان/ خود کرده قضاوت و به اجبار نشستیم
صد نعمت هر روز به جان ما چو روا داشت/ یک شکر نکردیم و چه بیکار نشستیم
آخر چه کنیم ما از این بار گناهان/ در سایه ی آن خالقِ جبّار نشستیم
سادات که اینک چو امیدش به تو باشد/ ای خالقِ ما رحم که بیمار نشستیم