داستان حاضر، به صورت نمایشنامه، بیانگر شجاعت کنیزی در لشکر اسکندر است. کنیزی قوی و زیبا سالها در کنار خاقانی زندگی میکرد. خاقان او را به پیرمردی با معلومات سپرد و پیرمرد به کنیز نجوم و ریاضیات و شعر و ساز آموخت. سپس کنیز در کنار سرداری پیر و ناتوان امّا کاردان و قویدل فنون جنگآوری آموخت. خاقان او را به اسکندر هدیه داد و کنیز در جنگ در پی جنگیدن با پهلوان روس، ضمن اینکه باعث دستگیر شدن پهلوان روس شد خود به اسارت روسیان درآمد...
از هر شعر، داستان و با هر اثر ادبی که وجوه دراماتیک دارد، میتوان به عنوان دستمایهای برای خلق نمایشنامه استفاده کرد؛ به شرط آنکه نویسنده ساختار گونههای ادبی را خوب بشناسد. وقتی اثر ادبی به صورت نمایشنامه درمیآید تغییرات زیادی میکند، زیرا قرار است شاکله نوینی به خود بگیرد. همچنین باید نه به زبان عادی و به شکل گزارشوار، بلکه به گونهای درونی و در قالب حوادث و موقعیتها، درونمایهاش را برای مخاطب قابل تحلیل کند. این همان کاری است که ابوالقاسم غلامحیدر در نمایشنامه «گاهی کنیزان» کرده است. او با برداشت آزادی که از اسکندرنامه نظامی گنجوی داشته، شخصیت تازهای از اسکندر میسازد.
نمایشنامه غلامحیدر یک دئودرام (نمایش دونفره) است که به بیانی نمایشی و دراماتیک پردازش شده است، دیالوگها حالتی درهم تنیده دارند و باید همه را همانند پیچ و خمهای یک جورچین طی کرد تا به بنمایه نهایی اثر دست یافت.
در این نمایشنامه واقعیتهای بیرونی و خارجی با واقعیتهای ذهنی نویسنده ترکیب و نهایتا به واقعیت سوم، که همان اثر نمایشی است، شکل میدهند. در نمایشنامه گاهی کنیزان برداشتهای نمایشی انتزاعی جوهره اصلی متن را تشکیل میدهند: اندیشهورزی و تخیل در هر حال مقدم واقعیت اصلی است، چون مخاطب اول باید انگارهها و گمانههای ذهنی نویسنده را در مورد اسکندر و کنیزک بفهمد و قبول کند و بعد با خود واقعیت روبهرو شود.
کنگره :
PIR8152 /ل2136گ2 1390
شابک دیجیتال :
978-600-03-2333-2