توانمندیهای پویا یک شاخه از مدیریتِ راهبردی است که پیوندِ نزدیکی با شاخههای مدیریتِ دانش، نوآوری، عملیات، بازرگانی، بازاریابی و دیگر علومِ پایه و فنّی- مهندسی (همانندِ تولیدِ ناب و رویکردهایِ دانشِ ژاپنی) دارد.
در بازارهای پویا، مفهوم توانمندیِ پویا اغلب شباهت زیادی با بینشِ سنّتیِ روالهای اداری دارد. این درحالی است که در بازارهای پرشتاب این توانمندیها بهصورت فرآیندهای ساده، بسیار تجربی و آسیبپذیر با پیامدهای غیرقابلِ پیشبینی جلوه میکنند.
علیرغم آنچه به نظر میرسد، توانمندیها زائد نیستند؛ هرچند به لحاظِ اجزاء ویژهاند. درواقع این فرآیندها انسانهای مهمّی را در سازمان در بر میگیرند و هر عضوِ این مجموعه همانندِ توسعهی محصول، تصمیمگیریِ راهبردی و نیاز به ائتلاف قابلِ شناسایی هستند. این فرآیندها که برخی پیچیده و تحلیلی هستند، همزمان پیامدهای قابل پیشبینی دارند و سازوکارهای شناختهشدهای برای ارزیابی آنها وجود دارد. اهمّیّتِ توجّه به این توانمندیها بهویژه در بازارهای بسیار پویا و پرشتاب که تأکیدِ آن بر انتخاب است، نسبت به بازارهایی که تأکیدِ آن بر تغییراتِ فزاینده است؛ بیشتر احساس میشوند.
مدیران موفّق و بهویژه مدیرانِ بنگاههای دانشبنیان در کشورهای پیشرفته با تکیه بر ابزارهای شناسایی و برنامهریزی توانمندیهای پویا منابعِ داخل و خارجِ بنگاه را یکپارچهسازی نموده، منابعِ دانش را دستکاری میکنند تا به منابعِ کسبِ مزیّت رقابتی تبدیل شوند و بتوانند به تغییراتِ سریع پاسخ گویند. در این آورده، کوشش بر آن است پژوهشی کیفی-اقتباسی از دانشِ نوپای توانمندیِ پویا بر پایهی نظریهی تییس برای بنگاههای ایرانی فراهم شود و رهنمونِ مناسبی ارائه گردد. آنچه دستاورد بارزِ این گردآوری و پژوهشِ بنیادی است، سایهی سنگینِ نوآوریِ فناوریهای پیشرفتهی موجِ ششم بر انتقال و دریافتِ بنمایهی توانمندیهای پویا در فرآیندهای تبدیل و انتقالِ دانش، فلسفههای وجودیِ خطِّمشیهای سیاسی و همپیوندگرِ سازمانی و ملّی بهوسیلهی ابزارهای نقشهی راه، مدلها و چارچوبهای اجتماعی و فرهنگی است.