در کتاب مسیر نایکی: داستانی گفته نشده از نایکی و کسانی که در زمین آن بازی می کردند نوشته جولی استراسر و لاوری بکلاند، می خوانیم که چطور نایکی با درست فکر کردن و به موقع تصمیم گرفتن توانست برند خود را معتبر و جهانی سازد. داستان جالبی که خواندن آن برای هر فردی تاثیرگذار است.
نایکی در حال حاضر یکی از برندهای معروف در پوشاک ورزشی است و طرفداران فراوانی هم دارد. اما مانند هر شرکت موفقی او هم مسیر پر تلاطمی و پر تنشی را پیموده تا به ارزشمندترین برند ورزشی دنیا برسد. روزی که فیلیپ نایت بنیان گذار نایکی، تصمیم گرفت کفش ورزشی تولید کند، تمام بازارآمریکا و اروپا در اختیار آدیداس بود و همه فکر می کردند رقابت با او امکان ناپذیر است.
جولی استراسر (J. B. Strasser)، دختر راب استراسر از بنیان گذاران نایکی و عضو هیئت مدیره آن است. او به عنوان خبرنگار مدت زیادی فعالیت می کرد و در نوشتن مهارت بسیار خوبی دارد. به واسطه اطلاعات خوبی که از پدرش در مورد اتفاقات نایکی داشت، اقدام به نوشتن کتابی در مورد مسیر موفقیتی که نایکی تاکنون پیموده است گرفت.
لاوری بکلاند (Laurie Becklund)، روزنامه نگار و نویسنده رسمی لس آنجلس تایمز بود. او سال های زیادی در جنگ های عراق و شیلی به عنوان خبرنگار حضور داشته و چندین سال در کشورهای آفریقایی برای درک بیشتر زندگی آن ها، زندگی کرده است. بکلاند نویسنده کتاب های مسیر نایکی و بین دو جهان است که هر دو اثر از پرفروش ترین کتاب های آمریکا بوده اند. لوری در 60 سالگی بر اثر بیماری سرطان در گذشت و سال های پایانی عمرش را به نوشتن مقالات و برگزاری رویدادهای زیادی در مورد سرطان در خانم ها گذراند.
نایکی کار خود را به عنوان یک برند آغاز کرد، تلاش های نایت و ضایع ها آن را به یک شرکت تولید کفش های ورزشی تبدیل کرد و در نهایت به یکی از تجسم های رویای بزرگ آمریکایی تبدیل شد. تا سال 1981 نایکی یک شرکت عمومی با درآمد سالانه 458 میلیون دلار، 8000 خورده فروش، 140 مدل کفش، 130 نمایندگی فروش، 2700 کارمند و هزاران سهامدار شده بود. با وجود این موفقیت ها نایکی همچنان به عنوان شرکتی شناخته می شد که یک هیئت مدیره دارد.
واضح بود که این مقدار پول، این افراد و شرکت را تغییر داده است. جشن های شرکت بزرگ و بزرگ تر شده بود و جلسات سالانه فروش هم گسترده تر و با انرژی بیشتری برگزار می شد، به طوری که بیشتر رستوران ها و مراکز گردهمایی در اطراف شرکت، برگزاری این مراسم را ممنوع کرده بودند.
در یکی از جلسات فروش به یاد ماندنی که توسط باب استراسر اداره می شد، شرکت نایکی حامی مالی بسیاری از مربیان و ورزشکاران حرفه ای در رشته های مختلف شد و آن ها را به جلسه دعوت کرد. در این جلسه هزاران خورده فروش از سراسر دنیا جمع شده بودند تا ورزشکاران طراز اول جهان را در میهمانی ملاقات کنند. نایت به تحلیل گران بازار سهام اعلام کرد که شرکت نایکی خود را به یکی از تولید کنندگان تجهیزات ورزشی تبدیل کرده است که از پیچیده ترین تکنیک ها برای تولید کفش های ورزشی استفاده می کند. علاوه بر این شرکت روی فروش بین المللی و فروش لباس هایش هم تمرکز خواهد کرد.
در فوریه سال 1981 نایت یکی از اعضای گروه ضایع ها به نام راب استراسر را به دفترش فراخواند و از او خواست برای شرکت یک کارخانه در شهر آمستردام تاسیس کند و از این طریق نفوذ نایکی را در اروپا افزایش دهد. هنگامی که استراسر از نایت پرسید که دقیقا چه چیزی از کارخانه هلند می خواهد نایت پاسخ داد «کفش بفروشد». نایت فقط دنبال این بود که کفش های بیشتری بفروشد، شعار او در زندگی یک چیز بود: «مثل یک تاجر فکر کن.»