شرکتها، از منظری نهچندان دقیق و تیزبینانه، خیلی به انسانها شباهت دارند. برخی از آنها اهل تفکر، برخی حریص و ناخوشایند و تعداد بسیار زیادی نیز میان این دو طیف هستند. همانند ما انسانها، شرکتها نیز خواهان پیشرفتاند، میخواهند پول بیشتری بهدست بیاورند و بر دیگران تأثیر بگذارند؛ و به این مسئله که چگونه به همه این هدفها دست یابند، خیلی فکر میکنند. بعضی افراد، به حد کفایت، از چنان اعتمادبهنفس و خودآگاهی برخوردارند که بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند؛ اما برخی دیگر ترجیح میدهند از افراد حرفهای مشاوره بگیرند. سایرین که تعدادشان کم هم نیست، منتظر میمانند تا دیگران دست به عمل بزنند و سپس از ایدههای آنها کپیبرداری کنند. این ایدهها، خواه مبتکرانه و اصیل باشند و خواه تقلیدی، موضوع این کتاب هستند. برخی از آنها ممکن است در مورد راهبردی کلی باشند – مثلاً اینکه شرکتها چگونه برنامهریزی میکنند تا به نقطه دلخواه دست یابند؛ برخی دیگر نیز درباره انواع سبکهای مدیریتی هستند. - نگاه دستهای دیگر نیز به سازمان است - مثلاً اینکه شرکتها چگونه ساختاربندی شدهاند و چگونه سیستمهای خود را تنظیم میکنند. ایدههای مدیریتی مختلفی در باب چگونگی رقابت، انگیزش افراد یا بهبود کیفیت، رهبری یا حتی درباره روشهای تفکر وجود دارند.