در حقیقت قصه زندگی محمد (ص) با نزول آیه آیه قرآن شکل می گیرد.با هر آیه در طول سال های وحی، قرآن به حالات، شخصیت و حوادثی که بر پیامبر می گذشته، اشاره های ضمنی یا مستقیم دارد، که این خود سرنخ هایی برای یافتن وقایع طول زندگی پیامبر و روش او به دست می دهد.
این رمان تلاشی است در همین جهت؛ و البته بر محور و خط قرآن.
کتاب حاضر، به بیان اتفاقات و وقایع زندگانی پیامبر (ص) پرداخته است.
در روزگار گذشته برادری داشتم در راه خدا که به چشم من، بزرگ بود؛
زیرا که دنیا، پیشِ چشمش، کوچک و حَقیر بود.
از فرمانرواییِ شِکم آزاد بود. پس چیزی را که نمی یافت، در آرزوی آن نبود و چون می یافت، زیاد به کار نمی برد.
بیشتر روزهایش در خاموشی می گذشت. اما چون به سخن در می آمد، برای گویندگان جای حرفی باقی نمی گذاشت و تشنگیِ پرسش کنندگان را فرو می نشاند.
فروتن و افتاده بود؛ اما زمانِ کار و کوشش همچون شیر بیشه و مار بیابان.
تا پیش قاضی حاضر نمی شد، دلیل و حُجتی نمی آورد
و کسی را که عُذری داشت، سرزنش نمی کرد تا عذر او را می شنید.
از هیچ دردی شکایت نمی کرد و تنها هنگام شفا از آن سخن می گفت.
به گفتۀ خود عمل می کرد و دربارۀ کاری که نمی توانست انجام دهد، قولی نمی داد.
اگر در سخن بر او پیروز می شدند، در خاموشی نمی توانستند بر او پیروز شوند.
همیشه به شنیدن حریص تر بود تا گفتن.*
و آنجا که با دو موضوع رو به رو می شد، می دیدکه کدام به هَوی و هوس نزدیک تر است، پس با آن مخالفت می کرد.
بر شما باد به این خُلق و خوها. آنها را فرا گیرید و در فرا گرفتنشان از همدیگر
پیشی گیرید. پس اگر نتوانستید به همۀ آنها برسید، رسیدن به اندک آن،
بهتر از ترک کردن همه است. * *