با خواندن کتاب ذهن فضول: به شما هیچ ربطی ندارد به من چه؟ به تو چه؟ به ما چه؟ نوشته علی شمیسا، به نگرش جدیدی در حوزه احترام به حریم خصوصی دیگران دست می یابید.
درصدی از انسان ها هویت وجودی خود را از فضولی، سرک کشیدن و دخالت های خود به دست می آورند. گویی اگر دخالت در زندگی مردم نکنند روزشان شب نمی شود، در واقع شعار زندگی شان این می شود «من فضولی می کنم، پس هستم!» و وقتی این جمله جزء نمایشنامه روانی زندگی یک فرد، چه زن و چه مرد، بشود، حال و روزش معلوم و در واقع جزء قواعد و دستورات ناخودآگاه ذهنش می شود، طوری که فرد از این طریق به زندگی خود معنا و مفهوم می دهد، به مهمانی می رود و پرسش هایش شروع می شود، آن قدر که گاه دیگران او را نشان می کنند و می دانند که نمی توانند از دست سؤال های او فرار کنند و باید خود را کنترل کنند یا به او اطلاعات ندهند؛ اما او که سال هاست فضولی و سرک کشیدن را تمرین کرده است، اکنون به طور کامل با مهارت و ظرافت سؤال می پرسد، طوری که مجبور می شوید اطلاعات بدهید، شاید هم یک دستی بزند تا اطلاعات بگیرد و موفق هم بشود. او دیگر یک فضول ناشی و بی دست وپا نیست، او می داند چه چیز را چگونه و چطور بپرسد، در چه زمان بپرسد که بتواند جواب بگیرد و در چه مکان طرح مسئله و مشکل کند تا جزئی ترین اطلاعات را به دست آورد.
برداشت شما از فضولی و دخالت چیست؟! بیشتر افراد، فضولی را اینگونه تعریف می کنند که رفتاری است که ما در قبال افرادی در پیش می گیریم که آن ها را دشمن می پنداریم.
- فضولی رفتاری است که به طور معمول از آن لذت می بریم.
- فضولی و دخالت کردن گاهی برای انتقام گرفتن مؤثر است.
- فضولی به موجودیت فرد هویت اجتماعی می دهد.
- سرک کشیدن رفتاری است که انسان ناخودآگاه از آن لذت می برد.
- دخالت کردن شکلی از خشم و عصبانیت را نشان می دهد.
- تجاوز به حریم خصوصی دیگران نوعی اعلام جنگ به دیگران است.
- فضولی گاهی می تواند به مرگ، نابودی و تضعیف شخصیت یک فرد منجر شود.
- فضول بودن یک عادت و صفت منفی فردی و اجتماعی است که به فرد لطمه زیادی می زند.
- تجسس در زندگی دیگران گاهی شغل و درآمد محسوب می شود.
- دخالت یا تجاوز به حریم شخصی برای عده ای یک نوع انحراف ذهنی است که موجب آزار دیگران می شود.
- عده ای برای دخالت در زندگی مردم، دلایل عقیدتی و ایدئولوژیک پیدا می کنند.
امیدوارم با خواندن کتاب ذهن فضول به نگرش جدیده در حوزه احترام به حریم خصوصی دیگران دست یابند.
افراد مداخله گر گاهی علاقه و استدلال های عجیبی برای ورود به زندگی شما یا سرنوشت دیگران دارند در حالی که از حل امور کلی و جزئی زندگی خود عاجزند. آن ها برای زندگی دیگران نسخه می پیچند و تز می دهند. این افراد من را یاد این ضرب المثل می اندازند که «یکی سر خودش را نمی توانست ببندد، رفت عروسی سر عروس را ببندد.»
در اطراف مان از این دست افراد والد مداخله گر کم نمی بینیم، افرادی که برای زندگی دیگران شعارسازی و آرمان سازی می کنند و روحیات ناکام خود را در قالب سخنرانی و ارائه نظرات حتی روشنفکرانه به دیگران دیکته می کنند؛ اما همین خانم یا آقا در زندگی شخصی خود لنگ می زند و نمی تواند رابطه و زندگی عاطفی خود را اداره کند، کسی هم نیست که به او بگوید یک سوزن به خودت بزن بعد یک جوال دوز به مردم. ذهن این افراد افسار گسیخته تر از این حرف هاست. آن ها سال هاست به این فرم دخالت کردن ها عادت دارند و حتی از مداخله گری های خود هم پاداش گرفته اند.
مثال: امان از دست جواد که توهم زده است خودش یک پا مشاور است و می تواند در مورد زندگی زن و شوهرها نظر و تحلیل ارائه کند. در صورتی که فقط چند کتاب ترجمه ای خوانده است و فکر می کند کار تمام است. هر وقت حرف می زند به جای این که زندگی دو فرد را جمع و جور کند، آن ها را به جان هم می اندازد. درست است که از روان شناسی زن و شوهرها اطلاعات کلی دارد؛ اما دخالت کردن او به اسم مشاور اصلا درست نیست و بهتر است کسی به او بفهماند که دیگر ادامه ندهد! زیرا رسما دخالت می کند و آشوب بین زن و شوهرها ایجاد می کند!
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی خوبه حتما نصب کنید...