مجموعهی نامه نامور شامل داستانهایی زیبا است که کودکان را با تاریخ ادبیات ایران آشنا و کمک میکند دنیای قصههای حماسی و قهرمانها را بهتر بشناسند.
کتاب زال و سیمرغ، اثر خواندنی مصطفی رحماندوست با تصویرگری جذاب مانلی منوچهری؛ یکی از داستانهای جذاب این مجموعه میباشد. «وقتی زال به دنیا میآید پدرش که میبیند پسرش با موهای سفید، دارای ظاهری غیر عادی میباشد او را در دامنهی کوهی ترک می کند؛ اما خدای آن پسرک سپید موی، تقدیری شگفتانگیز برای او رقم زده و او را در آغوش سیمرغی افسانهای مینهد.
سامنریمان، پهلوان پرتوان و بلند آوازهای بود که از سوی منوچهرشاه در زابلستان فرمانروایی میکرد. پدر و نیاکان سام، همه پهلوانان نامداری بودند که تمام عمرشان را در جنگ با دشمن ایرانی و ایران و دفاع از آب و خاک وطنشان سپری کرده بودند. سام، فرزند آن پهلوانان نامآور بود. او هم دلش میخواست پسری داشته باشد، پهلوان و نیرومند تا مثل او و پدرانش برای آبادی ایران و سرکوب دشمنان ایران مبارزه کند؛ اما سالها بود که ازدواج کرده بود و صاحب فرزندی نشده بود.
سامِ پهلوان هر شب دور از چشم دیگران گوشهای میرفت و با خدای خود راز و نیاز میکرد. از خدا میخواست پسری به او بدهد که مانند خودش و نیاکانش، دلیر و پهلوان بشود. خدای مهربان آرزوی سام را برآورده کرد.
وقتی سام فهمید همسرش باردار شده است، سر از پا نمیشناخت. پیشگویان و ستارهشناسان را جمع کرد تا بگویند، فرزندش پسر است یا دختر.
پیشگویان به او خبر دادند که فرزند او پسر است و پهلوان بزرگی خواهد شد. از آن پس روزگار سام عوض شد. غم و اندوهش، جای خود را به شادمانی داد. روزها، بیشتر به شکار میرفت و شبها به خیالپردازی دربارهی پسر به دنیا نیامدهاش میپرداخت. گاه در دنیای خیال به پسرش، اسبسواری و چوگان بازی میآموخت. گاه تیراندازی یادش میداد. گاه.. .