امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
69,900
نظر شما چیست؟
کتاب به آن مرد تلفن نکن! مسیری به سوی رهایی از ارتباط ناکام اثر روندا فایندلینگ، به شما در کاهش اضطراب و هراس شدید از اینکه مبادا مرد زندگی تان شما را ترک کند یا علاقه اش را از دست بدهد، کمک می کند.

اگر در مرحله ی قطع رابطه هستید، می توانید از مطالب کتاب به آن مرد تلفن نکن! (Don't Call That Man) برای کمک به بهبودی تان استفاده کنید. با پذیرش این توصیه که خود را کنترل کنید تا بتوانید پیوسته به دنبال نامزد قبلی تان نباشید، با سربلندی و عزت نفس تضعیف نشده از این فقدان بهبود می یابید و نه تنها به زندگی تان ادامه می دهید، بلکه جشن پیروزی هم خواهید گرفت. حتی ممکن است به دنبال عشقی تازه باشید عشقی که همیشه در کنار شما باشد.

رها شدن از فکر و خیال کسی که عاشقش هستید، یکی از دردناک ترین احساساتی است که می توانید تجربه اش کنید. رها شدن یعنی رنج بکشید و قلب تان بکشند؛ یعنی از دست دادن عشق، و عشق بالاترین شکل شادی شناخته شده است. رها شدن از عشق، در فرهنگ امروزی ما بسیار الهام بخش است. فقط به ده ترانه ی برجسته ای که از رادیو پخش می شود گوش کنید. تقریباً همه شان درباره ی در اشتیاق و آرزوی معشوق بودن و از دست دادن او می گویند: «بدون تو نمی توانم زندگی کنم»، «برای همیشه در کنارم بمان.»

فیلم های معروف زیادی نیز داستان هایی از ناتوانی زنان در رها شدن را نشان می دهند. فیلم جذب مهلک درباره ی زنی است که در نتیجه ی دل باختن به مرد متأهلی که او را طرد می کند، به قاتلی روانی تبدیل می شود. فرانسواز تروفو در فیلم داستان آدل اچ. زنی را توصیف می کند که بعد از از دست دادن مردی که عاشقش است، دیوانه می شود. به همین ترتیب، تلویزیون و تئاتر هم پر از داستان هایی از اشخاصی است که نمی توانند از درد فقدان رها شوند. در نمایش بولوار سان ست، نورما دزموند به معشوقش جو شلیک می کند چون او قصد دارد ترکش کند. سریال های آبکی صبح و عصر تلویزیون پر از ماجرای افرادی است که یک فصل کامل تلویزیونی را در تعقیب کسی هستند که آن ها را طرد کرده است. برنامه های میزگرد زنجیره ی بی پایانی از مهمانانی است که نمی توانند از ارتباط شان دست بردارند.

کتاب حاضر مجموعه ای از تمرینات و برنامه ده مرحله ای، از کار نویسنده با زنانی است که در کارگاه های آموزشی و گروه حمایتی و روان درمانی «دیگر به آن مرد تلفن نکن!» شکل گرفته است. مواردی که این کتاب مورد بحث قرار داده ، براساس بیماران زنی است که روندا فایندلینگ (Rhonda Findling) با آن ها کار کرده و اشخاصی که از نظر اجتماعی تلاش می کردند تا از چنین مشکلی رها شوند. اسامی یا هویت همه ی شخصیت ها تغییر کرده است. اگرچه اکثریت زنان در گروه ها و کارگاه های آموزشی قطع ارتباط کرده بودند، بعضی از آن ها هنوز با مردی که مایل به ادامه ی ارتباط نبود، تماس داشتند. این زنان در جستجوی قدرت و حمایتی بودند که کمک شان کند تا بتوانند از ارتباط شان رها شوند. برخی از زنان هم احساس می کردند در ارتباطات کنونی شان خیلی کنه وار و ناامید کننده عمل می کنند و خواهان بینش بیشتری در رفتارشان بودند.

روندا فایندلینگ بیان می کند: "خوب، من از کجا اطلاعات زیادی درباره ی فرایند رها شدن دارم. من خودم این تجربه را پشت سر گذاشته ام. چند سال قبل، من عاشق مردی شایسته، جذاب، خوش سخن و اسرارآمیز شدم. در طول آشنایی مان، از نظر عاطفی به او وابسته شدم. او چیزهای زیادی درباره ی معنویت یادم داد. رفتاری دوستانه و حمایتی داشت و من معتقد بودم او به طریقی احساس مرا درک می کند که هیچ کس دیگری درک نمی کند. به علاوه، وقتی اشتیاقم را برای تعهد بیشتر از طرف او مطرح کردم، مرا ترک کرد.

با نگاهی به گذشته، به شدت احساس می کنم که ترک ناگهانی و به نسبت بی رحمانه اش، به این دلیل بود که با صمیمیت مشکل داشت. در اولین ملاقاتمان به من گفته بود که ارتباطی طولانی تر از هفت سال نداشته است و به دنبال هیچ تعهدی نیست. به هر حال من عاشق او شده بودم و امیدوار بودم که من استثنا باشم. علی رغم بینش حرفه ای ام به عنوان روان درمانگر، هنوز جریحه دار و گیج و گنگ بودم. من مجبور شدم فرایند دشوار رها شدن را بیاموزم تا بتوانم بهبود پیدا کنم و به زندگی ام ادامه دهم.

هم زمان، در حال درمان چندین زن بودم که به دلیل رها شدن در ارتباطی که قطع شده بود، اوقاتی سخت را سپری می کردند. تصمیم گرفتم یک گروه حمایتی / روان درمانی تحت عنوان «دیگر به آن مرد تلفن نکن»، راه بیندازم. کارگاه هایی آموزشی در جامعه راه اندازی کردم و طولی نکشید که دیدم در رادیو و تلویزیون به عنوان «متخصص ارتباط» برنامه دارم. به نظر می رسید این مسیرم باشد.

از تجربه ی شخصی و کار حرفه ای ام آموختم که طرد و رها شدن در بزرگسالی، تا چه حد ممکن است آسیب عمیق بزند. درد طرد شدن می تواند تا عمق وجود فرد رسوخ کند. زن ممکن است به قدری به مردی که او را طرد کرده دلبستگی داشته باشد که به واسطه ی خشم و اشتیاقش نسبت به او، تحلیل برود. من زنانی را می شناختم که سلامتی، پول، شغل و بچه هایشان را از دست داده و حتی به زندان افتاده اند، فقط به دلیل شیفتگی شان به مردی که آن ها را ترک کرده بود. زنانی به گروه ها و کارگاه های آموزشی ام آمده اند که در شرف خودکشی بودند چون ارتباطشان قطع شده بود و توانایی حرکت به سوی جلو را نداشتند.

زنان از نظر مالی پیشرفت کرده اند، اما هنوز برای اینکه از نظر هیجانی و عاطفی مستقل تر شوند، باید کارهای زیادی انجام دهند. زنان زیادی که از نظر مالی خودکفا هستند، اما در ارتباطاتی که از نظر هیجانی و جسمانی مورد سوء استفاده قرار می گیرند باقی می مانند چون از رها شدن می ترسند. آن ها ترجیح می دهند به مردی که کتکشان می زند، تحقیر یا طرد شان می کند بچسبند، اما خطر وحشت تنها بودن را نپذیرند.

در بخشی از کتاب به آن مرد تلفن نکن می خوانیم:

اگر گمان می کنید مردی که بارها و بارها به شما آسیب زده و شما را ناامید کرده است تغییر خواهد کرد، چنانچه نمی خواهید سال های با ارزش زندگی تان را تلف کنید، باید از این امید عبث دست بشویید. زنان بی شماری به دفتر من آمده و اصرار داشته اند که اگر صبر کنند و به نامزدشان فرصت کافی بدهند، او تغییر خواهد کرد، حتی با اینکه بارها و بارها ناامید شده اند. تا زمانی که مردی به روان درمانی فردی یا گروهی در کنار روان درمانگری ماهر نپردازد، قصد تغییر ندارد. آنچه را می بینید، همان را به دست می آورید. اگر باور دارید او به گونه ای معجزه آسا تغییر خواهد کرد، فقط دارید خودتان را گول می زنید.

بعضی زنان نیز در این اوهام به سر می برند که در حال اصلاح مردشان هستند و تصور می کنند که می توانند او را تغییر دهند. این فقط خیالی باطل است. شما درمانگر نیستید. بعضی زنان تصور می کنند چون نمی توانند بدون مردشان به وظایف خود بپردازند، این نشانه ی «عشق رمانتیک عالی» است. اما این طور نیست. این علامتی از وابستگی شدید و وابستگی آسیب زا در صورتی است که او از نظر جسمانی یا هیجانی با شما بدرفتاری کند. واقعیت این است که شما به عنوان بزرگسال از لحاظ جسمانی و عاطفی به طور کامل به او وابسته نیستید؛ فقط احساس می کنید که اینگونه است.

در بیشتر موارد، زنان ناامیدانه به ارتباطی دردناک و ناامید کننده می چسبند، چون از خلائی که بدون آن مرد در زندگی شان احساس می کنند، هراس دارند. آن ها گمان می کنند اگر امیدشان را از دست بدهند، مردشان تغییر می کند و به ارتباط پایان می دهد. تنها چیزی که باقی می ماند، تهی بودن است فضایی باز و سرد که آن قدر هراس آور است که هرگونه ارتباطی با او ارزش رنج بردن را دارد. بعضی زنان می ترسند که اگر مردشان را از دست بدهند، حتی ممکن است از نظر روان شناختی فرو بریزند، و ترجیح می دهند به جای رویارویی با وحشت تنها شدن، درد و تحقیر ناشی از چنین ارتباط ناکار آمد و ناراضی کننده ای را تحمل کنند.
دیویی :
646/77
کتابشناسی ملی :
1185897
شابک :
978-964-412-846-2
سال نشر :
1387
صفحات کتاب :
154
کنگره :
HQ800/2‏‫‬‭‬‭/ف9ب9 1387

کتاب های مشابه به آن مرد تلفن نکن