مجموعه کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

رمان زندگی پیامبر، از بعثت تا هجرت حبشه، سالیان سخت و هجرت بزرگ

امتیاز
5 / 0.0
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
435,000
10%
391,500
نظر شما چیست؟

 


مجموعه کتاب آنک آن یتیم نظر کرده، در غالب رمان به نویسندگی محمدرضا سرشار می‌باشد. این کتاب، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

در ادامه مطلب می‌خوانید:

معرفی مجموعه کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

مجموعه کتاب آنک آن یتیم نظرکرده رمانی براساس زندگی رسول خداست که پس ازتحقیقات بسیار در متون معتبر تاریخی، در قالب داستانی با لحن ادبی نگاشته ‌شده.
این کتاب موفق که ویژه نوجوانان و بزرگسالان است، جوایز ارزشمندی را در جشنواره‌های گوناگون کسب کرده بطوریکه برگزیده «دومین جشنواره قصه‌های قرآنی، پیامبران و ائمه» (مربوط به بررسی کتابهای ده سال سال‌های ۱۳۷۴تا ۱۳۸۴) شده است.
قبل از چاپ در برنانه رادیویی صبح های جمعه در قالب یک برنامه روایت – نمایشی با عنوان «از سرزمین نور» از رادیو پخش می شد.
این کتاب به زبان عربی -با تلاش حوزه هنری- نیز به چاپ رسیده است و همچین بعدها به زبان ترکی استانبولی ترجعه و منتشر شد.

خلاصه کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

این کتاب در غالب رمانی از زندگی پیامبر اسلام است که با حفر چاه زمزم توسط عبدالمطلب شروع می شود. محل حفاری در خواب به او الهام می شود. بزرگان شهر با این کار مخالفت می کنند و برای مشاوره به نزد یک روحانی می روند. در راه با مشکلاتی روبه رو می شوند. از این رو با حفر چاه موافقت می کنند.
نذر عبدالمطلب برای داشتن ده فرزند، قربانی کردن یکی از آنها بود. که قرعه جز بنام عبدالله پدر پیامبر اسلام به کسی دیگر نظری ندارد. در ادامه داستان عبدالله از قربانی شدن رهایی می یابد.
در این کتاب از داستان ابرهه و چگونگی تولد پیامبر نیز گفته شده است و ماجرای زندگی آن حضرت را تا پایان هجرت عده‌ای از مسلمانان به حبشه در برمی‌گیرد.
شب، درازشبی بود آن شب؛ هرلحظه، ساعتی! خورشید انگار در چاه خاور غرق گشته، و در آنجا مانده بود و سر بر دمیدن نداشت. گاه تب می آمد و چونان کوره ای سرخ، تن رنجور آمنه را می گداخت؛ و عرق، همچون جویهایی باریک از لب، از روزنه های تن او به در می جست. در این حال نفسش به شماره می افتاد؛ چندان که می پنداشت هوایی برای تنفس نیست. آنگاه روانداز را به یک سو می افکند و میکوشید تا از جای برخیزد و خویشتن را به بیرون رساند. لیک، دستان و پاهایش آن توان را نداشتند که در این خواسته، بدو یاری رسانند. پس تا کودکش و برکه بیدار نشوند، ناتوان از هرکار، افتاده بر بستر، لب به دندان می گزید و بی صدا می گریست...
آنک آن یتیم سفر کرده به یکی از سفرهای پیامبر در دوران کودکی اشاره می کند.شش سال از اولین سفر محمد می گذشت. در این سالیان، جز چند بار که با عمو زادگان به چرای رمه به دشت آمده بود، از مکه پا به بیرون ننهاده بود. که به یثرب سفر کرده بود. محمد پیشتر، از شام و شهرهای آن، نکته ها شنیده بود. اینک، این سفر، برای او امکانی بود تا آن شنیده ها- و بل افزون بر آن- را خود ببیند و تجربه کند.

آنک آن یتیم نظر کرده pdf

برای دانلود Pdf مجموعه کتاب آنک آن یتیم نظر کرده جلد 1و2، به سایت فراکتاب مراجعه و آن را تهیه کنید و در خود سایت با نرم افزار مطالعه بفرمایید.

برشی از متن آنک آن یتیم نظر کرده

- زمزم را حفر کن. 
- زمزم چیست؟ 
- آنی که آبش نه می گندد و نه کاستی و پایان می پذیرد. آن را بکَن و انبوه حاجیان را سیراب کن! 
- کجاست؟... کجاست؟... از محل آن مرا با خبر سازید! 
- در حرم است. جای آن از خون و سِرگین پوشیده است. 
- نشانه های بیشتر...؛ از آن، به من نشانه هایی بیشتر بدهید! 
- محل لانه های موران. آنجا که کلاغی سیاه و سپید، نوک بر زمین می کوبد.
 - من.... 
شبحِ سپیدپوش پیچیده در حریر مه، ناپدید گشته بود. به همان سبکی ابر و لطافت آب و فرّاری نسیم که آمده بود، رفته بود. در همان فاصله و با همان ابهام ایستاده بود؛ با همان صَلابت آمیخته به لطف سخن گفته بود؛ و پیش از آنکه او را رخصت پرسشی بیشتر دهد، در آن فضای عطرآگین آسمانی ناپدید شده بود.
«شبی تابستانی بود. در حیاط خانه بر تخت خفته بودیم که با صدایی بیدار شدم: عبدالمطّلب در خواب نجوا می کرد. چهره اش را که در نور ماهتاب دیدم، غرقه در عرق بود. سپس شروع به لرزیدن کرد. گمان بردم که تبدار و بیمار است. آرام او را از خواب بیدار کردم.»
«با نوازش دستان مهربان همسرم، سَمراء، از خواب بیدار شدم. گویی دَلوی آب بر سراپایم پاشیده باشند، از رطوبت عرق خیس بودم. احساس کوفتگی ای لذتبخش داشتم. خدای کعبه را سپاس گفتم که آن دغدغه چندروزه پایان پذیرفته، و گره گشوده گشته بود.
آری؛ رازِ سر به مُهرِ آن رؤیاهای سه - چهار روز گذشته، آشکار شده بود. دیگر به یقین رسیدم که آن رؤیاها، راست و خدایی بوده اند. تنها خدا داناست که چه مایه شادمان بودم که بر من منّت نهاده، و شایسته آن خدمتگزاری ام دانسته بود.
سمراء، مبهوت به من می نگریست. از آنچه که در درون من می گذشت بی خبر بود. از همین رو، گویی سخت نگران شده بود و نمی دانست که چه می بایست می کرد: با دستمال حریر یمانی اش که عطری ملایم و خوش از آن برمی خاست، عرق از پیشانی و گردن من سِتُرد. آن گاه به تندی از تخت پایین رفت. جام سفالینی را که وارونه بر سرِ کوزه بود برداشت. آن را از آب خنک کوزه پر کرد و به من داد و گفت: بنوش، تا بنگرم که دیگر چه می توانم برای تو بکنم.

آنک آن یتیم نظر کرده چند جلد است 

این کتاب در 4 جلد با عنوان های (رمان زندگی پیامبر، از بعثت تا هجرت حبشه، سالیان سخت و هجرت بزرگ) به چاپ رسیده است که دو جلد اول با هم عرضه شده است و در نتیجه همه این 4 جلد در سه جلد و در این مجموعه کتاب در اختیار شما قرار می‌گیرد.

خرید کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

برای خرید کتاب آنک آن یتیم نظر کرده، به فروشگاه اینترنتی فراکتاب مراجعه کنید. شما می توانید این اثر را در قالب pdf و چاپی خریداری کنید و مجموعه کامل بصورت چاپی موجود می باشد.

خرید کتاب آنک آن یتیم نظر کرده

مشخصات کتاب آنک آن یتیم نظر کرده  را در جدول زیر مشاهده می‌کنید:

مشخصات
ناشر: شرکت انتشارات سوره مهر
نویسنده: محمدرضا سرشار
گوینده: مژده لواسانی
تعداد صفحه: 996
موضوع: رمان زندگینامه حضرت محمد (ص)
قالب: pdf اختصاصی و چاپی با تخفیف ویژه
صفحات کتاب :
996

کتاب های مشابه مجموعه کتاب آنک آن یتیم نظرکرده