امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
40,000
خرید
80,000
10%
72,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب پروانه ای که نخل شد

کتاب پروانه ای که نخل شد روایت زندگی «شهید سیدعباس شعف، فرماندۀ بیست و دو سالۀ گردان میثم است که در سال شصت و یک شهید شده و یکی از پایه گزاران اطلالاعات عملیات و... »

در بخشی از کتاب می خوانیم

داوود به عباس نگاه می‌کرد. بین دل و عقلش مانده بود. اگر اطلاعات دست دشمن می‌افتاد، می‌فهمیدند که عباس فرمانده و نیروی شناسایی است. آنوقت اگر اسیر می‌شد، راحتش نمی‌گذاشتند. هم اطلاعات از دست می‌رفت، هم عباس. ولی الان فکر می‌کنند که یک بسیجی ساده را زده‌اند. داوود قدم قدم می‌خزید و از عباس دور می‌شد. خودش را تا تپه‌ای کشاند و پشتش پنهان شد. بدنش می‌لرزید و توان رفتن نداشت. حجم سیاه و آتشین چند خمپاره از بالای نیزار گذشت. عباس داشت به پهلوی چپ برمی گشت که خمپاره ها کنارش اصابت کردند. مشت‌های سنگین خمپاره با پنجه‌های سربی زمین را از جا کند. تکه‌های سنگ و خاک در هوا چرخیدند. عباس بین غبار و آتش محو شد. داوود دیگر عباس را ندید. خودش را عقب کشید. بند کولۀ عباس و بی‌سیم را محکم روی شانه‌اش گرفت و با تمام توان دوید. بهت‌زده بود و اشکش جاری نمی‌شد. چیزی سخت گلویش را می‌خراشید و راه نفسش را بسته بود. نمی‌دانست چه بر سر عباس آمده. فقط باید خودش را به بچه‌ها می‌رساند و کمک می‌آورد. عباس روی کمر افتاد.

کنگره :
PIR۸۳۳۳‬‬
دیویی :
۸‮فا‬۳/۶۲‬‬
کتابشناسی ملی :
8998150
شابک :
9786227812367
سال نشر :
1401
صفحات کتاب :
248

کتاب های مشابه پروانه ای که نخل شد