کتاب « شب های بمبارن » شامل 250 خاطره از کودکان و نوجوانان ایرانی از تجاوز حمله های هوایی عراق به آسمان شهر های ایران و موشکباران و بمباران های ارتش متجاوز صدام است. این خاطرات برای اولین بار در سال 1370 در قالب یک مجموعه 17 جلدی منتشر شد و بعد از 18 سال در یک مجلد به چاپ دوم رسید.
فراخوان خاطرات کودکان و نوجوانان، از بمباران و موشکباران شهرهای ایران در طول جنگ تحمیلی، توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت منتشر و خاطرات بسیاری از سراسر کشور ارسال شد. داوود غفارزادگان و محمدرضا بایرامی خاطرات را مطالعه و پس از گزینش از نظر سندیت و جذابیت، بهترین آن ها را بدون تغییر در متن ویرایش کردند. انتشار نتیجه این فعالیت، در قالب مجموعه ای 17 جلدی با عنوان "شب های بمباران" با استقبال خوبی مواجه شد اما همواره گلایه مخاطبان این بود که تهیه همه 17 جلد این مجموعه کمی دشوار است که پس از تدوین مجدد این مجموعه توسط بایرامی و غفارزادگان، با قرار دادن همه آن ها در یک کتاب این مشکل رفع شده است.
گزیده متن:
راستش را بخواهید من در شب های بمباران، فقط به فکر عروسکم بودم. تا برق ها می رفت، اول عروسکم را که کنارم بود، بغل می کردم و بعد، با خانواده ام می رفتیم به زیرزمین کوچکمان. من و مادرم خیلی می ترسیدیم. مادرم همه اش دعا می خواند. من هم، طوری که هیچ کس نفهمد، سوره "حمد" را که به تازگی یاد گرفته بودم می خواندم. دلم می خواست هر چه زودتر آژیر "سفید" بکشند. آن شب ها، به من و عروسکم خیلی سخت می گذشت.
کنگره :
PIR۴۲۳۴ /ج۹غ۷ ۱۳۸۸