نویسنده برخی از کاراکترهای این نمایش نامه را متأثر از رمان «دا» (خاطرات سیده زهرا حسینی) خلق کرده است.
مالک: ... من اسیر دا هستم. دلش بلرزه، آب می شم. خُرمای دُم باز می دونی چیه خانم؟
فاطمه: نه.
مالک: خرمایی که نصفه اش نارَس. روزایی که باب میل دا نیست، می شه خرمایی دُم باز. هر جا باشه، من روز می خونه تا واسش دنیاش رو کوک کنم. یا می یام پیشش یا از پشتِ تلفن می خونم واسش.
کنگره :
PIR۸۰۵۸ /الف۹م۸ ۱۳۹۶