آموختم از چشمه که از سنگ بجوشم
از موج بلا یاد گرفتم بخروشم
چون باد که در خلقت او میل سکون نیست
دل کنده ام از خاک اگر خانه به دوشم
در نیستی ام بیم عدم نیست ، چو خورشید
گهگاه اگر پیرهن ابر بپوشم
دریاییم و از گریه باران نشوم شاد
تا می شود از کاسه رود آب بنوشم
تا مژده ناگاه ترین حادثه عشق است
بیهوده چرا در طلب عشق بکوشم
فریاد مرا پاسخ اگر نیستی ای کوه
این قدر مخوان قصه تکرار به گوشم...
شابک :
978-600-03-0718-9
کنگره :
PIR۸۳۴۹ /ی۳۴۶۶م۲ ۱۳۹۶