جای خالی دریافت های عاطفی و معنایی در زبان تصویر امروز محسوس است و بازخوانی آموزنده های تصویری گذشتگان برای پیوستگی و تداوم فرهنگ تصویری هر جامعه یک ضرورت قلمداد می شود. مفاهیم عناصر بصری و کیفیات معنایی آن در سنت هنرهای تجسمی (ایران پس از ورود اسلام) جایگاهی مقدم تر از صورت و شکل و رابطه ای ناگسستنی و پیوند خاطری با باورها و الگوهای کهن جامعه گذشته خود داشت است.
نگرش درونی و وابسته به این معیارهای سنتی در تفسیر و تجسم پیرامون هنرمند ایرانی، معنای واژه «دیدن» را از تعاریف کلاسیک به تعریفی کیفی و والا نمود (intuition) ّبدل ساخته و معنای این واژه را تکمیل کرده است.
این کتاب به بررسی چگونگی نگاه هنرمند ایرانی در تجسم بخشی پیرامون خود می پردازد؛ نمونه های تصویری و نقل شده از کتب عرفانی در متن حاضر و تطابق آن با عناصر و کیفیات بصری حکایت از آگاهی هنرمند ایرانی در عرصه شناخت باطنی اجزا و ویژگی های تصویر دارد: نقطه نماینده وحدانیت، خط نماد عقل کل (طرح آفرینش)، اشکال به مثابه پدیده های کائنات، رنگ تطبیق یافته با نظام های چندگانه هستی و مراتب شهود... و همگی یادآور کثرت در وحدت و کمال در کیهان زایی (تکوین ) هستند.
در این راستا، تصویر در قسم پذیری صوری خود محدود می ماند ولی در معنا، تعاریفی تاویل پذیر می یابد. پرداختن به خاطرات ازلی به معنای تقلید از گذشتگان نیست، بلکه به معنای باززایی آن مطابق با شرایط حال است. شناخت حسی - بومی این مبادی سواد بصری برای طراحان جامعه ایرانی که گریبان گیر بازی های بی دلیل اشکال و برخوردهای فرمی در حوزه تصویر و نوشتار شده اند، لازم به نظر می رسد تا بتوانند با شناخت بهتر امکانات ماهوی بیشتری را بازیابند.
کنگره :
N۷۴۳۳/۹۵/ک۸ب۲ ۱۳۹۶
شابک :
978-600-03-0442-3