امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
5,850
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
12,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب سوگند به فرشتگان در صف

کتاب سوگند به فرشتگان در صف شده حادثه کشته شدن خبرنگار ایرانی در بمب گذاری سال 2011 کشور نروژ است. رمان سوگند به فرشتگان در دو بخش نوشته شده است. در بخش اول که فضای داستان در ایران است از زبان برادر این خبرنگار روایت می شود و بخش دوم در اسلو از زبان خود این خبرنگار است.

نویسنده در کتاب سوگند به فرشتگان در صف می گوید: این دومین کتابی ست که از من منتشر شده است اما تاریخ نوشتن این رمان مربوط می شود به سال ها قبل. آن طور که به خاطر دارم نگارش سوگند به فرشتگان در پاییز 90 به اتمام رسید.

گزیده کتاب سوگند به فرشتگان در صف

..هر سه که وارد می شوند، امام یوسف در را پشت سر خود می بندد. رُزان دست دراز می کند و کلید روشنایی را می زند. هال کوچک خانه با نور فلورسنت روشن می شود و هر سه آن ها در یک لحظه شوکه می شوند. کتاب های درون قفسه ها روی زمین ریخته و تعدادی هم از وسط پاره شده. درِ همه کابینت های چوبی باز است و بسیاری از ظروف کف آشپزخانه ریخته و شکسته. لئونوره ناخودآگاه دهانش را می گیرد و زمزمه می کند: «وای... خدای من!» رُزان دوان دوان خود را به اتاقِ خواب کوچکش می رساند و چراغ را روشن می کند.

تخت خوابش به هم ریخته و تمام لباس های داخل کمد پخش شده اند روی زمین. میز تحریر واژگون شده و کاغذهای مقالات و جزوات درسی اش همه پخش و پلا شده و حجم قابل توجهی از آن ها هم ناپدید شده اند. قفسه دی وی دی ها واژگون شده و آلبوم های موسیقی و تعداد زیادی از فیلم ها روی زمین ریخته. پنجره اتاق باز است و پرده توری صورتی رنگ در مسیر باد تکان تکان می خورد. اثری هم از لوسیفر در هیچ کجای خانه نیست.

لئونوره و امام یوسف هم بعد از رُزان به آستانه در می رسند و پشت سر او می ایستند. امام یوسف رُزان را کنار می زند و با شتاب می رود سمت پنجره و به بیرون نگاه می کند. محوطه کوچک پشت خانه و حیاط خانه همسایه در تاریکی مطلق فرورفته و بعید به نظر می رسد جنبنده اﻯ آن بیرون باشد. یوسف می گوید:« انتظار چنین چیزی را داشتم.» آن گاه به رُزان خیره می شود و می گوید: «نگاه کن ببین چه چیزهایی کم شده؟» رُزان دو دستش را روی شقیقه هایش می فشرد و چشم هایش را می بندد.

لئونوره داخل اتاق می شود و کنار دی وی دی ها روی زمین می نشیند و با دست آن ها را کنار می زند. رُزان تکیه می دهد به چهارچوب در و می گوید:«ظاهراً که خیلی چیزها کم شده.» یک دفعه چشم هایش درشت می شود و جیغ کوتاهی می کشد:«لپ تاپم...» می دود سمت هال و اُپن را دور می زند. لئونوره از روی زمین برمی خیزد و دنبال سرش می دود. با صدای بلند می گوید: «مواظب پایت باش. یک عالمه شیشه خرده آنجا ریخته.»رُزان دست به کمر وسط آشپزخانه ایستاده. لبخندی تصنعی روی لب های بسته اش شکل گرفته و سرش را تکان می دهد. یوسف آرام اتاق را ترک می کند و خود را به هال می رساند. رُزان با دست روی پیشخان را نشان می دهد و می گوید: «همین جا گذاشته بودمش. نیست.» ...

کنگره :
PIR8243‭‬ ‭/ج7525‏‫‬‭س9 1394
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
4011992
شابک :
978-600-03-0255-9
سال نشر :
1394
صفحات کتاب :
208

کتاب های مشابه سوگند به فرشتگان در صف