کتاب عزرائیل 1/5 با عنوان روزهای تاریک نوشته ی نیما اکبرخانی در ژانر امنیتی، توسط انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده و روانه ی بازار کتاب شده است.
کتاب روزهای تاریک، همانند جلد اول عزرائیل، رمانی در ژانر امنیتی (تریلر) است و سعی می کند، حس و حالی واقع گرایانه به همراه توجه به جزئیات تاریخی و نظامی از اتفاقات روزهای جنگ سوریه به مخاطب خود ارائه بدهد. نویسنده در این کتاب از روزهای ابتدایی جنگ سوریه گفته است و نقش ایرانی های معمولی در این جنگ را برای مخاطب باز می کند و در پشت جلد کتاب این گونه کتاب روزهای تاریک را توصیف می کند:
خیال نکنید آن جمجمه خندان روی جلد، نوید روزهای بهتر و حال و هوایی با خشونت کمتر را به مخاطب می دهد!
نه! روزهای تاریک، واقعا کتاب تاریکی است!
این جا صحبت از کهنه سربازی به اسم علی علیزاده نیست، حرف از دوتا جوان تازه کار و کم تجربه است. دوتا جوان که به سوریه می روند تا اتفاقات ویژه ای را رقم بزنند.
روزهای تاریک، یک دریچه تازه است از روزهای اول جنگ سوریه. از روزهایی که حتی صدا و سیما هم نیروهای مدافع حرم را سانسور می کرد.
این جا قرار است با دنیای متفاوتی روبه رو شنویم. دنیایی که مواجه شدن با آن کار راحتی نیست. دل شیر می خواهد.
آیا قهرمان داستان می تواند از پس این مواجهه بربیاید؟
آیا آن ها سرانجام راز علیزاده را کشف می کنند یا خود به بخشی از آن تبدیل می شوند؟
کتاب کهنه سرباز عزرائیل و کتاب روزهای تاریک عنوان های دیگری هستند که بر کتاب عزرائیل 1/5 اطلاق می شود.
جلد یک و نیم عزرائیل با عنوان روزهای تاریک، مستقیم به سراغ قهرمان داستان نمی رود. بلکه شخصیت های جدیدی را وارد دنیای عزرائیل می کند. شخصیت هایی که در جلدهای بعدی در کنار قهرمانان جلد اول، نقشی اصلی و کلیدی را بازی می کنند. قسمتی از ماجرای کتاب در ایران و قسمتی در سوریه می گذرد. قهرمان داستان و شخصیت اول کتاب، یک مدافع حرم است که بازداشت شده و در ذهن فرصت پیدا می کند، خاطراتش را برای فرزندش نقل کند و نامه هایی برای او بنویسد. خاطراتش را از دوران نوجوانی شروع می کند و تا به امروز هر آن چه بر او گذشته را برای وی روایت می کند.
کتاب روزهای تاریک در چهارده نامه این خاطرات را روایت می کند:
نامه صفر: قصه های من و بابام، نامه اول: مزدوران رژیم یا مدافعان حرم، نامه دوم: در ستایش مرگ، نامه سوم: کودکی جنگجو، نامه چهارم: ظهور فرمانده، نامه پنجم: اولین زخم اثریا، نامه ششم: تقابل سنت و مدرنیته، نامه هفتم: القصیر، نامه هشتم: نقطه عطف، نامه نهم: امدادرسانی، نامه دهم: سلاخ خانه، نامه یازدهم: قاتلین پیرزن، نامه دوازدهم: ترمیم و بازگشت، نامه سیزدهم: اثریا و پس از اثریا
نسخه چاپی کتاب عزرائیل 1/5 روزهای تاریک را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.
اون روز وقتی اومد گفت که یه کلت منور یا یه همچین چیزی می خواد باز همین برق توی چشماش بود و البته در دفاع از خودم بگم که اون موقع مشغولیت به قدری داشتم که نخوام بهش توجه کنم، همین که از پوریا بلند کنم و برسونم به مجتبی تمام کاری بود که می تونستم بکنم. خلاصه که این برق از اون شب هر وقت اومد کارهای عجیبی کرد و واقعیت اینه که اون شب هم استثنا نبود.
می گم که مجتبی خل شده یا اگر نخواهید منو به خرافتی بودن متهم کنید می تونم بگم شاید هم یه جن یا یکی از شیاطین رفته توی جلدش. بعضی وقت ها هم اینطور به نظرم می آد که شاید یکی از ملائکه خشن و بی اعصاب خداست که در مجتبی ظهور و بروز پیدا کرده! از اون شب، اونم به خاطر اون سید مظلوم که خیلی غریبانه گلوش رو بریدن. شاید هم همه اینا خود مجتبی باشه و شیطان و فرشته اش بر می گرده به اینکه کدوم سمت مجتبی بایستی. مثل من با مجتبی باشی فرشته اس که کمی خله و اگر مثل خیلی های دیگه که الآن توی این دنیا نیستن علیه مجتبی باشی، اون وقت شیطان خیلی وحشتناکیه. خلاصه که نمی دونم.
اون دوره تنهایی من و مجتبی گذشت و زنی که روی ما اسلحه کشیده بود اومد و جنازه سید رو از اونجا کشید بیرون وبعدش با شلنگ آب کف سالن رو به دقت شست بعد یه زن دیگه رو از در روبه رویی آورد توی سالن و همون سمت دیوار که منم بودم اونو بست به دیوار. بعد هم رفت یه مرد رو آورد که بعداً من از حرف هایی که می زدن فهمیدم شوهر همون زنه است و بستش به نقطه مقابل اون زن. اون سر سالن از این قلاب ها داشت که منو باهاش بسته بودن و اون زوج بدبخت رو نشوندن بودن روی زمین و از پشت بهشون دست بند زده بودن. دست آخر هم رفتن یه پسر بچه چهار یا پنج ساله رو آوردن و بدون هیچ دست بندی گذاشتن اونجا و اون زنه که کلاش داشت هم رفت. اینجا به چشمم دو تا نکته جالب اومد. اول اینکه لازم نبود بچه رو ببندن چون پدر و مادرش اونجا بودن و محکم هم بسته شده بودن و بچه هیچ جایی نمی رفت.
یک کم می نشست وسط پاهای بابا هه و تکیه می داد به اون و مادرش رو نگاه می کرد و یک کم هم همین کار رو برعکس انجام می داد. گریه و زاری و التماس کردنش هم که قطع نمی شد. نکته جالب دوم هم این بود که فهمیدم ما همچنان جامون امنه و قراره با دیدن شکنجه اینا اذیت بشیم.
نسخه الکترونیک کتاب عزرائیل 1/5 روزهای تاریک را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.
مشخصات کتاب عزرائیل 1/5 روزهای تاریک در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کتابستان معرفت |
نویسنده: | نیما اکبرخانی |
تعداد صفحه: | 127 |
موضوع: | داستان ایرانی |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
من تازه شروع کردم الان فصل سومم ولی اصلا جذبم نکرد خورد تو ذوقم کتاب قبلی کجا این کجا 😐😐😐...
خوشم نیومد🙁...