جامعه شناسی ادبیات شاخه ای از جامعه شناسی معرفت است که به منظور مفهوم نمودن پیوندهای متن ادبی و جامعه به بررسی رابطه اثر ادبی و ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میپردازد.
مطمئنا داستان نویسی در عصر کنونی با مشکلات عدیده ای مواجه است. این مشکلات گاهی به سبب تکثر و انشعابات گاه بی معنا و بعضی اوقات به سبب دنباله روی محض و کورکورانه از ادبیات غرب بدون توجه به ذخایر غنی داستان سرایی در ادب فارسی به وقوع می پیوندد. این گذشتگان ما هستند که با خلق شگفتیها، چنان اثری از خود به جای گذاشته اند که همچنان ورد زبانهای افراد گوناگون بدون توجه به مرزهای جغرافیایی است.
مردمیترین هنر که در خوشیها، دردها، در حینکار، در بیکاری، جنگ، صلح، شادیها، اندوه و .. در زبان و دل مردم جای داشته شعر ـ اعم از شفاهی یا کتبی ـبوده است و شعر همواره مأمنی بوده تا در پناه آن انسان مکنونات درونی خویش را بیان کند و به شکوه و گلایه از حوادث روزگار بپردازد. این خصلت شعر به همراه خصلتهای زیباشناختی و نمادسازی آن موجب شده در آنجایی که هیچ صاحب رأی و دانشمندی را جرأت و مجال سخن گفتن نبوده است، به بیان دردها، نیازها و مسائل اجتماعی بپردازد و حرفهای ممنوع از جنس تاریخی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و ... را به صورت نمادین به تصویر بکشد و به محلی برای بیان عقاید و اعتراض تبدیل گردد.