کتاب مجموعه ادبی عاشقانه های سپید، سروده ها و داستانهای کوتاه از نویسنده و شاعر جوان، محمد اسدی است. این مجموعه، تنها دربارهی دوست داشتن و دوست داشته شدن نگاشته نشده، بلکه با خواندن این کتاب، برخی تجربههای متفاوت و تامل برانگیز زیستی مثل آشنایی با مسائل فلسفه و یا حتی نمودهای اجتماعی با زبانی شاعرانه و عارفانه نیز نگاشته شده است.
از نظر او بعضی مفاهیم مثل عشق، جامعه، عرفان، احساسات، فلسفه و هرگونه آزمودگیِ زیست پذیر دیگر، همزاد با معنا باختگی است. او سعی کرده شکست ها و کامیابی های حاصل از این سرگذشت را اتفاقی نیک در نظر بگیرد و احساس خود از آنها را در این مجموعه با زبان ادبی و در عین حال ساده و روان به گونه ای نام آشنا برای افراد و گروه های اجتماعی بیان کند. بنظر میرسد هم در میان دلنوشته ها و هم در بخش داستانهای کوتاه نگاهی زیبایی شناسانه به ابعاد مختلف زندگی حس میشود.
نویسنده این کتاب در بخشی از پیشگفتار کتاب این چنین می نویسد: به هنگام نوشتن کسی یا چیزی درون ما هست که میخواهد با ما سخن کند و ما را بیشتر بشناسد. این شاید به این معنا باشد که نوشتن چه در کلام شاعرانه و چه بهعنوان زبان داستان نویسی و هر نوع زبان ادبی دیگر که میتوان تعریف کرد، فراتر میرود. چرا که نوشتن از درون ما می آید، از میان تجربه های ما و اینکه در بین نگاه های ما از زندگی، نهشته ها و نکته های برجسته ای وجود دارد که ارزش نوشتن آن را دارد.
برای بدست آوردن یک حقیقت مطلق در زندگی
هرگز رغبتی نداشتم
آنهم در این عالم نامتناهی
یا شاید متناهی
کسی چه میداند؟
اما برای بدست آوردن عشق همیشه اعتراف میکنم
همیشه اعتراف میکنم دوستت دارم
بی وقفه