علیرضا نظری خرم اثر خود را "کتاب داستان فاطمه (س)" پس از سالها تجربهای که در پژوهشگاه دارالحدیث و همکاری با تنی چند از اساتید اهل تحقیق اندوخته است، توانسته راوی این قصه باشد.
کتاب فوق در رابطه با شادیها، سختیها، رنج و مشکلاتی است که بر حضرت فاطمه (س) وارد آمده است سخن میگوید واینکه هیچگاه لب به شکایت نگشودند.
با مطالعه کتاب داستان فاطمه (س) میتوانیم به ارزشهای یک زن پی ببریم، اگر میخواهید راه این بانوی عظیم الشأن را ادامه دهید این کتاب گزینه مناسب برای راهنمایی شماست.
سادگی خانه
از این حرفها که بگذریم، شکل و شمایل خونۀ پیغمبر و فاطمه خیلی شبیه هم بود. این نظر کردههای خدا اصرار داشتند که ساده زندگی کنند. نوشتند یهبار رسولالله عازم نبردی سخت، در منطقۀ دوردستی بهنام دومةالجندل واقع در ششصدکیلومتری مدینه شد.
هنگام بازگشت متوجه شد که بله! یکی از همسرانش، چشم پیامبر رو دور دیده و در نبود حضرت دست به کار شده، خونۀ گلی قبلی رو کوبیده و جاش یهخونۀ نُقلی نو با خشت ساخته!! وقتی نگاه پیامبر به خونه افتاد با تعجب و البته چاشنی اعتراض پرسید: این چیه که ساختی؟!
همسر رسول خدا جواب داد: خواستم خونهام محفوظتر و بهتر باشه، به همین خاطر خرابش کردم و تجدید بنا کردم! پیامبر بعد از مقداری ورانداز کردن خونه فرمود: بدترین چیزی که اموال مسلمون در راه اون خرج میشه ساختمونه! جالبه که بعدها وقتی وضعیت اقتصادی مسلمونها رو به بهبودی گذاشت و خمس غنائم جنگی به دست پیامبر رسید مسجد رو توسعه داد، اما دست به ساختمان خونۀ خودش نزد و تا آخر عمر توی همون خونۀ خشت و گلی زندگی کرد. بنای این دو تا کلبۀ به ظاهر محقر اما نورانی، سالها پا برجا بود. تا اینکه ولیدبنعبدالملک خلیفۀ زشت سیرت اُموی در سال ۸۸ هجری، طی نامهای دستور تخریب خونۀ پیامبر و فاطمه رو صادر کرد! بدون تردید انگیزۀ خلیفه از این ویرانگری، فراهم کردن زمینه برای توجیه کاخنشینیِ پر از تجمل و اسراف امویها بود.. .