کتاب ملاقات با شیطان، مجموعه هشت داستان کوتاه با موضوعاتی پیرامون حواشی و مسائل جنگ تحمیلی، به قلم نعمت الله سلیمانی خواه است.
مجموعه داستان کوتاه ملاقات با شیطان، نگاه انسانی به شرایط جنگ دارد و جنبه های مقاومت در جنگ را ترسیم می کند. در این کتاب با شخصی به نام «ابراهیم» مواجه هستید که خبرنگار و عکاس صدا و سیماست و به دلیل رفتن روی مین، دچار مجروحیت شده است. این مجروحیت برای او تغییر چهره را به همراه دارد و او افزون بر این، دچار توهماتی می شود. حرکت این داستان بر محور سیال ذهن است.
سه داستان از این کتاب به اسارت می پردازد که یکی از آن ها با نام «محمود کلاغ» نوشته شده است. شخصیتی که از او به عنوان محمود غراب هم یاد می شود، فردی لاابالی (بی بند و بار) است که در جریان محاصره آبادان از سوی عراق در اتوبوسی در جاده دارخوین به اسارت در می آید. محمود که در زندان کلاغی را تعلیم می دهد و به خود وابسته می کند، در میان عراقی ها به نام «محمود غراب» شناخته می شود.
«شانه به سر» این کتاب داستانی درباره ی دختری است که خانواده خود را در جریان بمباران از دست می دهد و به همین دلیل ناشنوا می شود. او نزد بستگانش در شوشتر می رود و در آن جا با یک شانه به سر اخت می شود. دوستی با شانه به سر، باعث می شود که زبانش باز شود. «وجدان» داستان دیگری از این کتاب است که در آن یک شکنجه گر عراقی پس از شکنجه ایرانی ها دچار عذاب وجدان می شود. همچنین نویسنده در داستان دیگری به نام «دخمه» هم به ماجرای اسارت خلبانی پرداخته است که بنا به دستور، ملزم به پرواز می شود اما هواپیمای او دچار سانحه و در نهایت اسیر می شود.
منافقان او را شناسایی می کنند و این خلبان شرایط شکنجه را تجربه می کند. نویسنده برای نوشتن این مجموعه داستان ها یک سال و نیم زمان گذاشته و این نخستین اثرش در قالب داستان کوتاه است. او که فعالیت در عرصه ی ادبیات دفاع مقدس را به طور جدی از سال 1373 آغاز کرده عقیده دارد که نوشتن داستان کوتاه از رمان بسیار دشوارتر است.
pdf کتاب ملاقات با شیطان در فراکتاب عرضه نشده است اما شما میتوانید آن را در نرم افزار فراکتاب آنلاین و یا آفلاین مطالعه نمایید.
عصر که از اردوگاه به خانه آمده بود، هیچ کس منتظرش نبود؛ همه رفته بودند. همسرش حسنه، دختر هفت ساله اش سمیرا و پسر خردسالش کفاح، هیچ کدام در خانه نبودند. روی دیوار مقابلش عکس قاب گرفته و بزرگ صدام با چفیه و عگال7، در حالی که دست راستش را بلند کرده بود و لبخندی بر لب داشت، خودنمایی می کرد. گاهی که چشمش به آن عکس می افتاد، درست نمی دانست که از دیدن آن خوشحال می شود یا خشمگین! حتی وقتی خشمگین می شد، جرأت نمی کرد آن را به چهره بیاورد. حس می کرد در این چند سال که در نبردی سهمگین و ناخواسته افتاده است، تبدیل به موجودی بی اراده، مطیع، خونخوار و جلاد شده و همۀ خصایص انسانی و عاطفی خود را حتی به عنوان یک همسر و یک پدر، از دست داده است.
در ژرفای ذهنش، همیشه این خطر را حس می کرد که بالاخره روزی آن ها را از دست خواهد داد، اما حوادث روزگار، موقعیت شغلی اش، وعده و وعیدها، ترفیعات، پول، زندگی مرفه و در یک کلام، دنیایی پر از هوس و غرور، همیشه او را از رسیدگی به وضعیت خانواده و توجه داشتن به احساسات همسر و توقعات او، باز داشته بود. از عصر که قدم به خانه گذاشته بود، هنوز لباس هایش را عوض نکرده بود و پس از آن که همۀ سوراخ و سنبه های خانه را کاویده بود، درمانده و خسته پشت میز نشسته بود و داشت با کلاف سر درگم خاطرات گذشته و حال خویش کلنجار می رفت.
در ذهن آشفته اش، آخرین کلمات «حسنه» موج می زد؛ موج هایی به بلندی امواج سهمگین دریا که بر تخته سنگ هایی عظیم برخورد می کنند اما بی هیچ اثری دوباره باز می گردند! دو هفته پیش بود که به خانه آمد و باز هم دعوا بود و جار و جنجال. و او برای اولین بار سیلی محکی بیخ گوش حسنه خواباند و همسرش، دختر یک سرهنگ ارتش عراق، دختری از طایفه ای اصیل، او را تهدید کرد که دیگر نمی خواهد ریخت نحسش را ببیند! مگر حسنه چه گفته بود که بر جان او آتش افتاد؟!
در فراکتاب نسخه الکترونیک کتاب با استفاده از کتاب ملاقات با شیطان pdf عرضه شده است و در اختیار شماست.
مشخصات کتاب ملاقات با شیطان در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | شکیب |
نویسنده: | نعمت الله سلیمانی خواه |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 146 |
موضوع: | مجموعه داستان کوتاه |
قالب: | pdf اختصاصی |