کتاب مسئله بندیکت "بررسی آراء فلسفی باروخ بندیکت اسپینوزا" توسط سیدمهرداد حسینی نگارش و محبوبه حسینی آنرا ترجمه کرده است.
کتاب مسئله بندیکت "بررسی آراء فلسفی باروخ بندیکت اسپینوزا" توسط سیدمهرداد حسینی نگارش و محبوبه حسینی آنرا ترجمه کرده است. و بوسیله انتشارات کتابداران منتشرشده است .
اسپینوزا از فیلسوفان عقل گرای قرن هفدهم است. اندیشههای این فیلسوف یهودی تبار را میتوان به عنوان انقلابی در دنیای فلسفه دانست که توانست تأثیر بسزایی بر فلسفه پس از خودش بگذارد. فیلسوفان پس از اپسپینوزا معمولاً تفسیرهای متفاوتی را از اندیشههای او ارائه کرده اند. هیوم فلسفه او را نوعی فرضیات زشت و ناپسند میشمارد. لسینگ میگوید مردم از اسپینوزا چنان یاد میکردند که گویی از سگ مرده یاد میکنند ؛ از طرفی لسینگ توانست نام او را زنده و نگاهها را به سمت او معطوف کند.
در جایی دیگر نوالیس او را مست خدا می نامد و همچنین گوته، شاعر آلمانی نیز میگوید که با خواندن اخلاق اسپینوزا به آن ایمان میآورد (دورانت، ۱۳۹۷).
اسپینوزا از آن دست فلاسفهای است که میتوان گفت چندان زندگی اش در سایه آسایش نبوده و دلیل این موضوع را میتوان در علاقه او به جست و جوی حقایق فلسفی دانست. البته شرایط زمانه او نیز در این موضوع بی تأثیر نیست. همین دو عامل میتواند در شکل گیری و پی ریزی باورهای او تأثیر گذار بوده باشد. باورهایی از جمله اعتقاد به وحدت وجود، اعتقاد به اینکه تنها یک جوهر در عالم و هستی وجود دارد که آن خدا و به بیان دیگر طبیعت است و اعتقاد بر اینکه خداوند خیمه شب باز نیست و بلکه عامل درونی هر چیزی است (گردر، ۱۳۹۷). جهان بینی اسپینوزا یکی از ویژگیهای بارز تفکر او است که باعث میشود فلسفه او از دیگر فلسفهها متمایز گردد. نظریه پردازیها و تفکرات این فیلسوف هلندی، طیف وسیعی از مقولات و موضوعات را در بر میگیرد.
از فلسفه در باب سیاست گرفته تا فلسفه در باب دین و دولت و همینطور علوم ما بعدالطبیعه؛ همه و همه در سایه تفکرات اسپینوزا مورد تأمل قرار گرفتهاند.
از این تفکرات اسپینوزا آثار بسیار مفیدی پدید آمده است. یکی از رسالههای مهم اسپینوزا که میتوانیم آن را مقدمهای بر معرفت شناسی اسپینوزا بدانیم، رساله اصلاح قوه مدرکه است. این رساله دریچهای برای ورود به دنیای معرفت شناسی اسپینوزا است و چشم اندازی به کتاب اخلاق او. اسپینوزا در اصلاح قوه مدرکه به پرسشهایی معرفت شناسانه پاسخ میدهد و اینگونه میگوید که عشق به یک حقیقت است که میتواند چنان غذایی برای روح آماده کند که از رنجها نجات یابد و آن هم عشق به حقیقت، علم به وحدت روح با تمام طبیعت است. اینگونه علم روح بیشتر میشود و بهتر از قدرت خود و نظم طبیعت آگاه میشود و بهتر میتواند خود را اداره کند و هر چه نظم طبیعت را بهتر بداند بهتر میتواند خود را از پوچی و امور بیهوده برهاند (دورانت، ۱۳۹۷).