امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
26,000
خرید
125,000
15%
106,250
نظر شما چیست؟
توی میدان تیر، گل ایاز، پیرمرد زهوار در رفته تحمیلی دسته یکم ، هرچه با اسلحه تیر قلقگیری می اندازد به سمت سیبل، تیرها به همه جای عالم می خورد، غیر از سیبل مشکی و بزرگ تیراندازی.

نوبت به شلیک تیرهای اصلی که می رسد، میروم و زیر سیبل گل ایاز چهار زانو می نیشینم. فرمانده مرتضی مبهوت خودش را به من می رساندو تشر می زند:" از جونت سیر شدی دارعلی؟ چرا رفتی زیر سیبل گل ایاز نشستی؟"

لبخند کشداری تحویل مرتضی می دهم و می گویم:" بر عکس با تیر اندازی گل ایاز، هیچ جا امن تر از سیبل نیست قربون"...
دیویی :
‏‫‭‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
4548280
شابک :
978-600-03-0652-6
سال نشر :
1395
صفحات کتاب :
192
کنگره :
‏‫‭PIR۸۱۳۱‭‬‭‬‭ /ح۴۳‏‫‭خ۸ ۱۳۹۵‬

کتاب های مشابه خمپاره های نقلی