کتاب به خود عشق بورزید: کلیدی برای زندگی بهتر اثر پیر پردرواند، به شما راه کارهایی برای عشق ورزیدن به خودتان می آموزد.
این راه کارها عبارت اند از: وفادار بودن به خود؛ شناخت نیازهای خود؛ بخشش دیگران؛ اهمیت دادن به علاقه خود؛ مراقبت از بدن خود؛ مثبت اندیشی و عشق ورزیدن بی قید و شرط. به خود عشق ورزیدن، داشتن یک علاقه و محبت بی نهایت و احساس هم دردی کردن و احترام کامل گذاشتن به خود است.
مهم ترین سؤالی که می توان در زندگی از خود پرسید، شاید این باشد که آیا در حال حاضر به خود عشق می ورزم؟ پیر پردرواند (Pierre Pradervand) در مدت پانزده سال کارآموزی و تعلیم و تربیت در رشد، که در طی آن با هزاران شرکت کننده کار کرده، به این مساله پی برده که، بیشترین چیزی که در برخورد با این افراد بر روی او تأثیر گذاشته، نداشتن عشق به خودشان است. او به این نتیجه رسیده که نداشتن یک عشق هوشمندانه و متعادل به خود، بزرگ ترین و اولین مشکل روان شناسی جامعهٔ انسانی را تشکیل می دهد.
با این حال، یکی از حکیمان بزرگ، دو هزار سال پیش گفته است: «دوست داشته باشیم همنوع خود را، هم چنان که خودمان را دوست داریم.» که در اینجا ما به صورت حساب شده ای، قسمت دوم این جمله را حذف کرده ایم و همین موضوع باعث شده که نتوانیم حتی هم نوع خود را به صورت متعادل و دلپذیری دوست داشته باشیم.
در واقع سؤال اصلی اینجاست که ما چطور می توانیم آن چه را که از خود دریغ می کنیم به دیگران بدهیم؟ و حیرت انگیزترین چیز این است که بارها و بارها از افرادی می شنویم که می گویند: «خود را دوست داشتن نهایت خودخواهی است.» در حالی که حقیقت این است که من زمانی می توانم چیزی را به کسی بدهم که مالک آن باشم، اگر این ثروت و دارایی را از خودم دریغ کنم، پس هرگز نخواهم توانست آن را با دیگری تقسیم کنم.
دنیا همچون چراگاه های سرسبز، جام های لبریز و...، جایی بی نهایت صمیمی و دوست داشتنی است که خوبی ما را می خواهد و در هر لحظه کمال و غنا را بدون هیچ محدودیتی به ما ارزانی می دارد آیا این دعوتنامهٔ زندگی را می پذیریم؟
به خود عشق ورزیدن، داشتن یک علاقه و محبت بی نهایت و احساس همدردی کردن و احترام کامل گذاشتن به خود است. خبر خوش آن است که، هر کدام از ما در عمق وجودمان از توانایی بالایی برای دوست داشتن خود و یا دیگران، بهره مندیم و این چیزی نیست که اکتسابی باشد بلکه قابلیتی ذاتی ست که ما فقط باید آن را در خود کشف کنیم.
در بخشی از کتاب به خود عشق بورزید (Apprendre a s aimer) می خوانید:
عشق تمام اختیارات و قدرت ها را از بین می برد و آن ها را بی فایده می سازد. قانون عشق تشکیل دهنده ی راهی تمام و کمال به سوی آزادی است. زیرا او تمام قوانین دیگر را زیر پا می گذارد و از بین می برد. در واقع عشق و آزادی همچون دو روی سکه هستند. چون عشق به ضرورت و بدون هیچ قیدو بندی به سمت آزادی حرکت می کند، همه ی قید و بند ها را در هم می گسلد و آزادی واقعی بدون گذشتن از او غیر ممکن است. کسی که از چنین عشقی استقبال کند نوعی صلح و آرامش در خود حس می کند که هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند آن را برهم زند. نوعی شادی و خرسندی در انسان به وجود می آورد که هیچ وقت نمی تواند خاموش شود، نوعی دلسوزی و همدردی که هیچ چیز نمی تواند محدودش کند.
کنگره :
BF۵۷۵ /خ۸۷پ۴ ۱۳۸۸