کتاب تسوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش، اثری دیگر از هاروکی موراکامی است. اتفاقات عجیب، فرار از تنهایی و مرگ در انزوا، شخصیت اصلی داستان یعنی تسوکورو را در این داستان همراهی می کنند.
تسوکورو مرد جوان 36 ساله ای است که در شهر توکیو زندگی می کند. زمانی که دبیرستانی بود، چهار دوست صمیمی داشت، اما، اتفاقی عجیب در این بین رخ می دهد که به این دوستی پایان می دهد. سوروکو بدنبال فرار از تنهایی خود، زندگی اش را زیرو و رو می کند تا این راز را کشف کند...
سال های زیارت عنوان قطعه پیانویی کوتاه از فرانتس لیست، آهنگساز و نوازنده مجارستانی است. تسوکورو نمی داند که چرا دوستان قدیمی اش یکباره او را ترک کردند. او اکنون تنها مانده و به شدت احساس تنهایی می کند، که در واقع موضوع اصلی داستان هم همین است. مرگ و تنهایی در عصر مدرن. تسوکورو تازاکی، در شوکی چندساله فرو می رود و ماجرای اتفاق افتاده وادارش می کند تا به کشف رازهای گذشته اش بپردازد.
نام فامیل شخصیت های اصلی رمان (دوست های تسوکورو) تصادفا نام رنگ هاست، آبی و قرمز و … و موراکامی با قراردادن شخصیتش در موقعیتی که تک تک دوستانش را از دست داده و از همین رو به یاد مرگ افتاده، در جستجوی راهی است که آدمی بار دیگر می تواند به رنگ های زندگی بازگشت کند. بعد از گذشت سال ها و به خاطر ماجراهای پیش آمده درصدد کشف چرایی این قطع رابطه برمی آید و در این راه رازهای عجیبی در روابط انسانی برای او برملا می شوند.
«تسوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش» یکی از جذاب ترین رمان های موراکامی است که در این اثر هم مثل آثار قبلی او، تنهایی، زبان سرد و تأثیرپذیری موراکامی از موسیقی جاز نمایان است. این رمان در سال 2014 در لیست کتاب های پرفروش «بوک اسکن»، «اِن پی آر» و «نیویورک تایمز» قرار گرفت...
هاروکی موراکامی (Haruki Murakami) نویسنده ی ژاپنی مشهوری است که به نظر می رسد تحت تاثیر ادبیان ملل مختلف، ادبیاتی جهانی و نه شرقی داشته باشد، با این وجود خود وی در مصاحبه ای می گوید: "ابتدا می خواستم یک نویسنده جهانی باشم اما بعد فهمیدم چیزی جز یک نویسنده ی ژاپنی نیستم. من حتی در آغاز کارم هم سبک ها و ترفندهای داستان نویسی غرب را به کار نگرفتم. "با وجود آنچه خود موراکامی در مورد نوشته هایش گفته است، به نظر می رسد ادبیات او شدیداً متاثر از ادبیات غرب باشد. منتقدان نیز معتقدند که داستان های موارکامی بیشر آمریکایی هستند تا ژاپنی.
در بخشی از کتاب تسوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش (Colorless tsukuru tazaki) می خوانیم:
تسوکورو به صورت دوست قدیمی اش که روبه رویش نشسته بود خیره شد، ولی چیزی از احساسات در چهره آکا نمی خواند.
می شود روی خاطره ها سرپوش گذاشت، ولی تاریخ را نمی شود پاک کرد. تسوکورو یاد حرف سارا افتاد. همین را بلند تکرار کرد.
آکا چندبار سرتکان داد."دقیقا. می شود روی خاطره ها سرپوش گذاشت ولی تاریخ را نمی شود پاک کرد. دقیقا همین را می خواهم بگویم."
تسوکورو گفت" در هرحال، آن موقع شما چهارتا من را از جمع انداختید بیرون. با بی رحمی."
"درست است. انداختیم بیرون. این یک واقعیت تاریخی است. نمی خواهم به زور توجیه کنم ولی آن موقع راه دیگری نداشتیم. داستانی که شیرو گفت خیلی واقعی واقعی بود. بازی نمی کرد. واقعا صدمه دیده بود. زخم واقعی خورده بود، با درد واقعی، خون واقعی. آن موقع برای ما جای هیچ جور شکی به حرف هایش نبود. ولی بعد که تو را انداختیم بیرون، هرچی بیشتر گذشت، کل ماجرا هی گیج ترمان کرد."
کنگره :
PL862 /و4س9 1394
شابک :
978-964-374-550-9