بن بست های جهانی، ناله های قربانیان تجاوزها، جنگ ها، جنایت ها و بریدن روز افزون پیوندهای خانوادگی؛ همگی گواه صادق یک حقیقت اند که: قوانین جاری دنیا با تمام تلاشی که ظاهراً در راه اصلاح و بهبود و اجرای آن ها می شود نه تنها نتیجه ای برای بخشیدن یک زندگی ایده آل به انسان ها نداشته، بلکه این امید را برای آینده نیز از بین برده است.
نمی دانیم تا کی باید این اصول فرسوده را آزمود و باز هم آزمود، اینها حتی نمی توانند از متولیان خود حمایت کنند تا چه رسد به دیگران!
این قوانین همچون چاه های عمیقی هستند که گاهی به قطعات عظیم سنگ های زیرزمینی می رسند و هرچه برای شکافتن آن سنگ ها و پیشرفت در دل آن ها بیشتر تلاش کنیم خود را خسته کرده ایم و از آب خبری نیست.
که نیست!
بنابراین باید دید عیب کار کجاست و با تشخیص آن پیرامون راه حل آن بیندیشیم.
در مرحله اول به این نکته برخورد می کنیم که این قوانین همانند داروهایی هستند که تنها جنبه استعمال خارجی دارد و اثر آن ها کاملًا سطحی است. اینها هرگز نتوانسته اند کوچکترین گامی در اعماق وجدان بشری که الهام بخش تلاش ها و کوشش ها و حرکات اوست بگذارند و از درون، نیروهای او را بسیج کنند و ریشه های درد را برکنند.
کدام قانون می تواند- مثلًا- آن دسته از ثروتمندان ینگه دنیا را که با اختصاص دادن ثروت های خود از طریق وصیت به گربه هایشان، وسایل ایجاد دهکده گربه های میلیونر را فراهم ساخته اند، بر سر عقل و عاطفه انسانی بیاورد و به حمایت از میلیون ها گرسنه آفریقایی دعوت کند؟ کدام قانون می تواند روح نوع دوستی را در آن ها که قطعات الماس چهارده میلیون تومانی را به خود می آویزند و آلبوم های تمبر چندین میلیونی یکی از تزیینات کم اهمیت اطاق پذیرایی آن ها را تشکیل می دهد، زنده کند، و به نجات جان میلیون ها بیمار جذامی و سرطانی و مسلول دعوت نماید؟
کدام قانون می تواند غریزه های سرکش و ویرانگر را رام، و احساسات آدمی را تلطیف و قدرت های عظیم صنعتی او را در مسیر عمران و آبادی کشورها به کار گیرد؟
آیا قانونی توانایی دارد در قلمرو روح و جان ایشان نفوذ کند و این دگرگونی ها را بوجود آورد؟ بدیهی است در میان قوانین کنونی، نه.
اینجاست که ضرورت پرورش و توسعه اصل دیگری به نام «اخلاق» روشن می شود، اصلی که همچون امواج نیرومند جاذبه از هر مانعی عبور می کند و حتی از خلأ می گذرد و به درون جان آدمی راه پیدا می کند، او را زیر و رو کرده و شخصی تازه با صفاتی عالی و آسمانی و به معنی واقعی کلمه، انسانی می سازد.
انسانی که در غم و اندوه دیگران شریک است.
انسانی که منافع خود و دیگران را به یک چشم می بیند.
انسانی که آسایش خود را هرگز در ناراحتی دیگران جستجو نمی کند.
و بالاخره انسانی که افق وسیع دید فکر او سبب می شود که از مزاحمت ها، تجاوزها، تنگ نظری ها و انتقام جویی ها برکنار بماند و با دیگر همنوعان خود یک واحد حقیقی تشکیل دهد که خیر و برکتی در آن وجود داشته باشد.
بله، باید این اصل یعنی «اخلاق» را زنده کرد. و کتاب حاضر نیز به همین منظور نوشته شده و از منابع غنی و پرمایه اسلامی ریشه گرفته است.
کتابشناسی ملی :
م77-18334
شابک :
978-964-91467-7-6
کنگره :
BP247/8/م76ز9 1376