کتاب فقه و عرف نوشته ابوالقاسم علیدوست منتشر شده در سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است.
اهمیت عرف و قواعد عرفی در نظامهای حقوقی بر کسی پوشیده نیست. همه در محیط عرف شکل گرفته و به مدد اندیشهها و نظامهای حقوقی نظریههای فلسفی - حقوقی رشد و توسعه و تکامل یافتهاند. هر چند وجود تطوراتی چون روی آوردن به قوانین نوشته در برخی نظامهای حقوقی، از اهمیت عرف کاسته، اما هنوز سهم باقی مانده آن گسترده و با اهمیت است به طوری که بعد از قانون نوشته مقام دوم منابع را به خود اختصاص داده است.
نظامهای فقهی - حقوقی اسلام نیز از این امر برکنار نمانده است. اگرچه نقش عرف به عنوان منشأ و مبنای اعتبار قوانین و قواعد مردود شمرده شده و تنها منشأ اعتبار اراده شارع قلمداد گردیده است اما اینکه شارع در محیط عرف قانونگذاری کرده و در موارد بسیاری نهادها و قواعد عرفی را امضا، تعدیل، تکمیل و یا نسخ نموده و در شناخت و اجرای قواعد و خطابات خود به فهم عرفی و اصول آن اکتفا کرده است جای تردید نیست. از این رو نقش عرف در نظام حقوقی اسلام چه در مقام استنباط احکام و چه در مقام تطبیق و اجرای قواعد بسی والا و ارزنده است.
از عناصری که شارع مقدس در شریعت مورد نظر قرار داده است، در فقه حضوری پررنگ دارد و متصدی اجتهاد بایستی آن را در کار خویش لحاظ کند، «عرف» است. بدون لحاظ عرف اجتهاد سامان نمییابد و به انجام نمیرسد، از این رو برخی فقیهان از تشیع و تسنن در بیان مقدمات اجتهاد «انس به محاورات و فهم موضوعات عرفی را مطرح کرده و اجتهاد را بدون شناخت عادات مردم» ناتمام دانستهاند.
البته همان قدر که سهم عرف و عادت در شریعت و دخالت فهم آن در استنباط احکام امری مسلم روشن و مقبول همگان است؛ تعیین دقیق ایـن آن امری مبهم و بحث دار است؛ از این رو بسیاری از دخالت و فهم صحیح اظهار نظرهایی که درباره نقش و تأثیر عرف در این زمینه شده خالی از افراط و تفریط نیست.