کتاب حاضر، از آن دست کتابهايي است که خواننده داستان، تألم تلخ موجود در سطر سطر داستان را با اشک خود همراهي ميکند. روايتي فاجعهبار از جنگ جهاني دوم که کودک داستان، آن را با معصوميت و رنج خود در قالب زباني ساده اما هولناک بيان ميکند. خانوادهاي که از ترس کشتار و نسلکشي فاشيستها در قلب اروپا، فرزند خود را در اوان کودکي، به خانوادهاي در يک روستاي دورافتاده ميسپارند و اين فصلي ست که کازينسکي، با مهارت و زيبايي قلم خود، تراژدي جدايي فرزند از خانواده را رقم ميزند تا آوارگي و ترس از مرگ را در تمامي لحظات زندگي قهرمان کوچکش جاري کند. اين رمان درباره خشونتي است که کودکي معصوم و خيالپرداز متحمل ميشود. رماني واقعي که آدمها و صحنههاي زندگي آنها را توصيف ميکند.