امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
5,785
نظر شما چیست؟

همین که سایه سیاه شب روی آسمان "فکه" پهن شد، عبدالله گروهان نود نفره ما را پشت آخرین خاکریز به خط کرد و گفت: "برادرها توجه کنند! قبل از حرکتبه سمت "نقطه رهایی" لازم است توضیحی در مورد عملیات امشب بدهم.ببینید، منطقه ای که ما می خواهیم عملیات کنیم، شب قبل چندتا از گردان های قدر لشگر روی آن عمل کردند، ولی موفق نشدند. ما هم که الان میخواهیم عملیات کنیم فقط برحسب تکلیف است و هیچ شانسی برای زنده ماندن نداریم. نه نسبت به منطقه توجیه هستیم و نه سلاح به اندازه کافی داریم.احتمال برگشتن ماهم خیلی ضعیف است. اگر کسی بین شما هست که هنوز مسئله شهادت برایش حل نشده، می تواند از همین تاریکی هوا استفاده کنند و از گروهان جدا شوند. قول می دهم هیچ باز خواستی هم بخاطر این کارشان نخواهند شد.» بعد از این صحبت های برادر عبدالله سی نفر از مجموع نود نفر نیروهای گروهان، کشیدند کنار. ماند شصت نفر. این شصت نفر اکثرا از همان بچه هایی بودند که به دلیل جثه های کوچکی که داشتند اصلا روی آنها حساب نمی شد و در دوها و آموزش های گردان همیشه عقب می ماندند. بعد از دقایقی با همین شصت نفر راه افتادیم. فکه بی صبرانه انتظارمان را می کشید ...

سال نشر :
1388
صفحات کتاب :
194
کنگره :
‏‫‬‮‭DSR1629 /ب2آ3 1388‭
دیویی :
‏‫‭955/0843092
کتابشناسی ملی :
1874174
شابک :
978-964-506-172-0‮

کتاب های مشابه نقطه رهایی