کتاب زنی در کابین 10

رمانی که وقتی تمام می شود، حتی قدرترین خوانندگان را هم تا مدت ها بی قرار می گذارد.

امتیاز
5 / 5.0
نظر شما چیست؟
کتاب صوتی زنی در کابین 10، رمانی مهیج اثر روث ور است که در سال 2016 منتشر شد و در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز و یو.اس.ای.تودی قرار گرفت. نویسنده در این اثر سعی بر آن داشته که با بهره گیری از اتفاقات غیرمنتظره، مهیج و خوفناک داستانی را ارائه کند که شما را به فضایی رازآلود و عجیب راه دهد.

کتاب زنی در کابین 10 (The Woman in Cabin 10) اثر دیگری از نویسندۀ کتاب معروف و پرطرفدار کتاب در یک جنگل تاریکِ تاریک است. روث ور (Ruth Ware)، نویسندۀ رمان رازآلود و پرفروش در یک جنگلِ تاریکِ تاریک، حالا با رمان دیگری بازگشته است. رمانی به همان اندازه گیرا و مسحور کننده و این بار در دریا : زنی در کابین 10، عنوان اثر این رمان ماجرایی و جذاب می باشد که ما را به یاد آثار آگاتا کریستی می اندازد.

این نویسندۀ انگلیسی با اولین داستان خود (در یک جنگل تاریک تاریک) که در سال 2015 منتشر گردید توانست مخاطب زیادی را جذب خود کند و حالا او در بین شناخته شده ترین نویسندگان انگلیسی قرار دارد. زنی در کابین 10 هم در سال 2016 از این نویسندۀ موفق منتشر شد که به موفقیت هایی حتی بیشتر از کتاب قبلی دست یافت و در چندین کشور دنیا در بین پرفروش ترین ها قرار گرفت.

در کتاب صوتی حاضر، داستان ماموریت کم سابقه ای در دریا را می شنوید که به لوبک لاک، خبرنگار مجله ی سفر سپرده شده است. این سفر یک هفته ای با کشتی تفریحی لوکسی صورت می پذیرد که تمام امکانات و حتی مسافران آن لوکس هستند. آب و هوای دریا بسیار مطبوع و آرام است. همه چیز خوب و آرام به نظر می رسد. اما پس از چند روز لو با چیزی رو به رو می شود که می توان آن را به کابوسی عجیب شباهت داد.

او شاهد پرتاب یک زن از کشتی به پایین است. اما با وجود این اتفاق این کشتی به مسیر خود ادامه می دهد و انگار نه انگار چنین اتفاق وحشتناکی رخ داده است. با این وجود، لو سعی می کند از این ماجرا سر در بیاورد.

روث ور با تمسک به اتفاقاتی غیرمنتظره، پیچش هایی که لرزه بر اندام می اندازد و فضایی که از قرار معلوم، به اندازه ی زیباییِ عجیبش، ترسناک هم هست، داستانِ مهیجِ دیگری به نام زنی در کابین 10 خلق کرده است، داستانی که وقتی تمام می شود، حتی قَدَرترین خوانندگان را هم تا مدت ها بی قرار می گذارد. اغلب کسانی که به داستان های رازآلود علاقه دارند، می توانند با شنیدن این کتاب صوتی تا مدت ها آن فضا را به یاد آورده و کتاب را از خاطر نبرند.

در قسمتی از کتاب صوتی زنی در کابین 10 می شنویم:

سر جایم خشکم زده بود و بدن گرم دلایلا که نفس نفس می زد را در بغل گرفته بودم و سعی می کردم بشنوم.
هیچ.
و بعد یکهو خیالم راحت شد. حتماً دِلایلا زیر تختم قایم شده بود و وقتی به خانه آمدم در اتاق را به رویش بسته بودم. یادم نمی آمد که در را بسته باشم، اما ممکن بود وقتی به خانه آمده بودم ناخودآگاه این کار را کرده باشم. راستش چیز زیادی از ایستگاه مترو به بعد یادم نمی آمد. در راه خانه که بودم سردردم شروع شده بود و حالا که از وحشتم کم می شد، احساس می کردم از پایین جمجمه ام از سر گرفته می شود. واقعاً نباید وسط هفته نوشیدنی می خوردم. وقتی بیست سالم بود این کار ایرادی نداشت، اما دیگر مثل قبل نمی توانستم از پس خماری بربیایم.

دلایلا در بغلم ناراحت بود، تکان می خورد و پنجه هایش را در بازوهایم فرو می کرد، رهایش کردم و رُبدوشامبرم را پوشیدم و کمربندش را به دور خودم محکم کردم. بعد او را برداشتم تا به درون آشپزخانه پرتابش کنم.
اما وقتی در اتاق را باز کردم، مردی آن جا ایستاده بود.
تلاش برای به یاد آوردن ظاهرش بی فایده بود، زیرا حدود بیست وپنج بار با پلیس درباره اش صحبت کردم و نتیجه ای نداشت. مدام می پرسیدند: «حتی یه خرده از پوست مچ دستش رو هم ندیدی؟» نه، نه و نه. سوئیشرت گشادی پوشیده بود و دستمالی دور بینی و دهانش بسته بود و همه چیز در سایه قرار داشت. به جز دستانش.
دستکش لاستیکی پوشیده بود. همین بود که به شدت مرا ترساند. دستکش ها داد می زدند: «کارم رو بلدم.»، یعنی «آماده اومده م.»، یعنی «دنبال چیزی به جز پولتم.»
لحظه ای طولانی همان طور روبه روی هم ایستادیم در حالی که چشم های براقش در چشم هایم قفل شده بود.
صفحات کتاب :
352
کنگره :
PZ۳‏‫‬‮‭/و۸۹۱۳۴ز۹ ۱۳۹۶
دیویی :
۸۲۳/۹۲
کتابشناسی ملی :
4802296
شابک :
978-600-8740-15-5‬
سال نشر :
1396

کتاب های مشابه زنی در کابین 10