در کتاب «خدا جان دلخورم از تو» کودکی با خدا حرف می زند و در آخر به نتیجه مطلوب می رسد. کودکان و نوجوانان هم مانند بزرگسالان خودشان را با هم سن و سال های خود مقایسه می کنند و در این مقایسه ها بیشتر بر روی نداشته ها تمرکز می کنند. یک کودک در درس ها نمره خوبی می گیرد و کودک دیگر در ورزش استعداد زیادی دارد. بچه ای خواهر دارد و برادر ندارد، بچه ای دیگر برعکس است اما اکثرا آنچه را که دارند، نمی بینند و همین باعث می شود که کم کم اعتماد به نفس بچه پایین بیاید و با خدا دچار سوء تفاهم شود.