امتیاز
5 / 4.9
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
7,800
خرید
12,000
5%
11,400

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
نمی شود از روزهای جبهه گفت و برخی نام ها را به خاطر نیاورد.
نمی توانی نام دجله را بیاوری و نام شهید مهدی باکری بر سر زبانت، روحت و جانت ننشیند.
«غروب آبی رود» روایت زندگی شهید مهدی باکری –فرمانده لشکر ۳۱عاشورا- است از زبان علی ساقی، دوست و همرزم اش که ماموریت پیدا می کند به دنبال او برود و او را به این سوی دجله بیاورد.
نویسنده در مسیر روایت خود، گاه نقبی به گذشته می زند و با تغییر راوی از اول شخص به سوم شخص، بخشی از زندگی گذشته این شهید را از کودکی تا زمان حضور در جبهه و عملیات های مختلف بازگو می کند.
داستان پیچیده در تردید ها، تفکرات و پرسش های شاعرانه راوی است از خودش و جهان پیرامونش. جهانگیر خسروشاهی، برای روایت زندگی مردی چون باکری، به نثری شاعرانه همچون ماهیت وجود آن شهید روی می آورد و هر فصل را با پرسشی نظیر این آغاز می کند که؛
«آیا می توان به سادگی وسعت وجودی مردانی را یافت که در اوج قدرت، تغییرات روزانه یک غنچه گل محمدی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد؟»
نویسنده در این کتاب به بخش هایی از زندگی شهید باکری از جمله دوران مدرسه و دانشگاه، فرار از سربازی به فتوای امام، شهادت حمید و نحوه برخورد مهدی با این واقعه و همچنین نحوه شهادت او می پردازد.
صفحات کتاب :
164
کنگره :
‏‫DSR1626‭‬ ‭/ب243‏‫‬‭خ5 1381
دیویی :
‏‫‬‭955/0843092
کتابشناسی ملی :
‭م‌82-409
شابک :
978-964-506-251-2‬
سال نشر :
1381
شابک دیجیتال :
978-600-03-2302-8

کتاب های مشابه غروب آبی رود