کتاب پنجره سوم اثری دیگر از مهدی خدامیان آرانی از مجموعه در جست وجوی حقیقت است.
حتماً دوست دارید بدانید هدف من در کتاب هایی که با نام «پنجره» منتشر می کنم، چیست. وقتی جوان بودم، دوست داشتم با اندیشه هایی آشنا شوم که مرا به سوی معنویّت سوق دهد. اکنون چهل سال دارم و تجربه ها کسب کرده ام. من خلاصه آنچه را که سال ها در کتاب های مختلف خواندم در این کتب به رشته تحریر درآورده ام.
من سخنانی را در این جا بیان می کنم که آرزو داشتم در جوانی بدانم!
در این کتاب از افکار استاد علی صفایی حائری بسیار بهره برده ام; به همین دلیل این کتاب را به مقام والای ایشان تقدیم می کنم.
از خدا می خواهم به من توفیق دهد تا با نوشتن جلدهای دیگر، بتوانم این مسیر را ادامه دهم. امیدوارم این کتاب، چند قدم شما را به آسمان نزدیک تر کند.
در قسمتی از کتاب پنجره سوم می خوانیم:
کودک که بودم برای سرگرمی با دوستانم، با مشتی آب و خاک، گِل درست می کردیم و آتشی می افروختیم و نانِ گلین می پختیم، دیگران هم سنگ ریزه ها را پول می انگاشتند و با آن سنگ ریزه ها، نان های گلی ما را می خریدند. این بازی ما بود و تا دم غروب ادامه پیدا می کرد. وقتی آفتاب غروب می کرد با دست ها و لباس های گل آلود بازی را تمام می کردیم و به خانه باز می گشتیم.
آنان که اهل معرفت هستند کارهای دنیا را همانند این گل بازی ها می دانند; چراکه آنان سخن قرآن را باور کرده اند:
«زندگی این دنیا، فقط بازیچه ای فریبنده است. بدانید! زندگی واقعی در سرای آخرت است، اگر انسان ها می دانستند که دنیا، خانه نابودی است، هرگز به آن دل نمی بستند.»